سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 103 آبان 21: امروز

کلیه مطالب سایت شبدر اینجاست

ضمنا این مطالب به صورت زیپ شده آماده است. دوستانی که می خواهند آنرا در سایتشان هاست کنند با من تماس بگیرند 09177090813

www.shabdar.yurx.com/learn


نوشته شده توسط آرش در شنبه 86/4/9 و ساعت 12:57 صبح | نظرات دیگران()



«سینمای آنتونیونی، تحولی است در یک مسیر پیوسته و قلمش در پی کاوش چهره ای یکتا بر سنگ سینمای زمان است. نقشش انسان است ، گمشده در نکبت سیاه زندگی یا درون سرداب دردها و ناله ها و وازدگیهایش! افسانة سینمای او تصویر واقعیتی است به ظاهر پنهان اما تلخ وتلاشیست پیگیر، صمیمی ودردناک در پی عیان ساختن و عریان کردن دنیای ماتمزدة درون خوابگردها؛ خلایی کشنده. آثار او واریاسونهایی هستند بر روی این تمها.»
میکل آنجلوآنتونیونی، کارگردان بزرگ ایتالیایی 29 سپتامبر 1912 متولد شد .او تحصیلات خود را در رشته اقتصاد انجام داد و پس از دستیاری کارگردانان بزرگی چون روسیلینی وفلینی به کارگردانی روی آورد. وی که فرزند نئورالیسم ایتالیایی بود، در ابتدا به جنبه های اجتماعی نئورالیستی می پرداخت اما دیری نپایید که به مسائل کلی و فلسفی, خصوصاً از خود بیگانگی انسان معاصر در ارتباط با تکنولوژی عصر خود پرداخت.تم اصلی آثار او خلاء عاطفی انسان در جهان مدرن وجستجوی بیهوده اش برای رها کردن خویش دردنیای ماشینی وناتوانی خسته کننده در برقراری ارتباط با دیگران است.
نماهای ثابت و طولانی دوربین آنتونیونی تا عمق درون شخصیتها نفوذ می کند. سکون این نماها، فشاری را که زمانه بر روح و روان و عاطفه انسانها چیره می کند، القا می کند.عناصر طبیعی و مصنوعی جهان پیرامون نیز برای القای وضعیت روحی شخصیتها و نمایش فشاری که منجر به از خود بیگانگی واضطراب روانی می شود در فیلمهای او دیده می شود.
فیلمهای آنتونیونی اغلب طرح مشخص و مرسوم و کلاسیک داستانی ندارند و ابهام روایت در آنها تقریباً به مرز راز می رسد. خود او می گوید : «داستانهای امروزی همینند، بی آغاز وبی پایان. بدون گره های دراماتیک.»
او معمولاً روی شخصیتهای زن آثارش متمرکز میشود و مردها اغلب نقش کاتالیزور را دارند ودر بیشتر فیلمهایش به نظر میرسد که این مردان بازتابی از شخصیت خود او هستند. فیلمساز «خانم برون کاملیا» ،معمار «حادثه» , رمان نویس «شب» ، عکاس «آگراندیسمان»، گزارشگرتلویزیونی «حرفه : خبرنگار» ، نقاش «راز ابروالد» و فیلمساز «هویت یک زن» همه روشنفکرانی هستند که در پی خلق آثار تصویری ، داستانگویی یا سایر اشکال هنری هستند. او برعکس نئورالیستها افراد طبقات پایین ومتوسط را که زندگیشان تحت فشار احتیاجات اولیه است رها می کند تا ذهن خود را روی طبقه ثروتمند بیکاره ای که افراد آن فرصت و وقت کافی برای دریدن یکدیگر دارند متمرکز کند.
مثلاً در «حادثه» شخصیت مرد فیلم ساندرو که متعلق به طبقة ثروتمند است دارای احساساتی سطحی است که در نتیجة بیهدفی او در زندگی است و این در مورد همه شخصیتهای فیلم به جز کلودیا که از طبقه اجتماعی پایینتر است صادق است. به طور کلی در آثار آنتونیونی فقط افراد فقیر یا کسانی که زمانی فقیر بوده اند مثل گوییدو، کلارا و کله لیا در « رفیقه ها » و کلودیا در « حادثه » احساس مسؤولیت میکند.
در فیلم « حادثه » دختری در یک قایقرانی تفریحی در جزیره ای متروک ناپدید می شود و دوست او کلارا و معشوقش ساندرو به جستجویش می پردازند و رابطه ای متزلزل بین آنها ایجاد می شود و در پایان فیلم علیرغم خیانت ساندرو به کلودیا او به رابطه ی خود با ساندرو ادامه می دهد. علاقه ی آنتونیونی به فضاهای خالی در این فیلم به خوبی مشهود است. کلاً در فیلمهای آنتونیونی جمعیت یا غایب است یا برای نمایش تنهایی، شخصیتها در میان جمع به کار میروند؛ مثلاً در « شب » آنتونیونی قهرمان زنش، جولیا، را در خیابانها رها میکند تا احساس تنهایی او را بهتر نشان دهد. در این فیلم حتی معماری صلب و بیروح میلان برای القای حس دورافتادگی جولیا و ناتوانیش در ایجاد ارتباط عاطفی با دیگران حتی با شوهرش به کار میرود و در پایان نیز جولیا تنها میتواند نیاز جنسیش را توسط شوهرش برطرف کند. فیلم « کسوف » سومین قسمت تریلوژی روابط انسانی در جامعه ی پس از جنگ میباشد. در « حادثه » و « شب » فیلمها با تجدید رابطه زن و مرد که طی شب قبل به مخاطره افتاده بود پایان پذیرفته بود ولی « کسوف » از سپیده دم و با نابودی یک رابطه آغاز می شود و با نابودی رابطه ای دیگر پایان می پذیرد … و انسان تنها می ماند.
در آثار دایره وار آنتونیونی، شخصیتهای تکرارشونده همواره به انتهای یک راه میرسند. آنچه آثار آنتونیونی را از نئورئالیسم جدا میکند همین عدم توجه او به ارتباط شخصیتها و اجتماع و توجه به فردیت و رابطه ی انسانها با یکدیگر می باشد و این همان نکته ای است که به رئالیسم درونی یا درام درونی آثار آنتونیونی تعبیر کرده اند. در « خانم بدون کاملیا » قهرمان زن فیلم، کلارا، که بازیگری تازه کار است مورد توجه یک کارگردان واقع می شود و با او ازدواج می کند. با این ازدواج , کارگردان دیگر به او اجازه ی بازی در هر فیلمی را نمی دهد و در نهایت به ورشکستگی می رسد. کلارا می گوید: ازدواج من یک قرارداد تجاری شده و من باید دینم را تمام و کمال بپردازم، پس در فیلمی تجاری بازی می کند و او را از شکست نجات می دهد و در حالیکه کارگردان او را از خود می راند او تبدیل به ستاره ی فیلمهای تجاری می شود! در « رفیقه ها » رزتا که در ابتدای فیلم به کمک لورنزو از خودکشی نجات یافته، در پایان با خیانت لورنزو خودکشی کرده، می میرد. آنتونیونی می خواهد ما درک کنیم که در شرایط اجتماعی حاضر جز خودکشی هیچ سرانجامی برای رزتا ممکن نیست و لورنزو در عین قصور هیچگونه امکانی برای کمک به رزتا ندارد و مرگ او به عنوان قربانی این نظام به همه ارتباط دارد. اما جنسیت و روابط جنسی در آثار آنتونیونی رابطه ای ناپایدار در جامعه ی مدرن است. خیانت ساندرو به کلارا در « شب »، رابطه ی جولیا با شوهرش، روابط جنسی ویتوریا در « کسوف »، رابطه ی افراد در « آگراندیسمان » و « رفیقه ها » و … از این جمله است. در صحنه ای از « رفیقه ها » صحبت رزتا با رقیب عشقی اش در رختکن مانکنها به خوبی ناپایداری روابط جنسی را در جامعه ی مدرن نشان می دهد و رزتا قربانی این جامعه است. از نظر آنتونیونی، جنسیت به جای اینکه بیان شادمانه عواطف باشد، به وسیله گریزی دلتنگ کننده تبدیل شده است. هنرمندان نیز در این نظام در خدمت سرمایه داران قرار دارند مانند نویسنده ی « شب » یا معمار « حادثه » که مجبورند برای پول خلاقیت خود را کنار نهند و در خدمت سرمایه داران قرار گیرند و این یکی از نمادهای خیانت آنهاست و به این دلیل آنها از برآوردن خواستهای زنان خود عاجز می مانند و اینها همه نشانه هایی از دنیای در حال مرگ است که به طور تصنعی زنده نگه داشته شده است.
اما کلام در فیلمهای آنتونیونی اطلاعات زیادی درباره روایت و داستان به تماشاگر نمی دهد بلکه خبر از درون آدمها می دهد و در جاهایی حتی دیالوگها تبدیل به دو تک گویی ناسازگار می گردد تا بر عدم درک متقابل تأکید ورزد. به علاوه کلام و صدای شخصیتها همچون سایر صداهای فیلم بیشتر جنبه آوایی و زیبایی شناسی صوتی دارد تا همان نقشی که معمولاً در فیلمهای کلاسیک بر عهده دارد. همچنین از رنگ برای القای شخصیتها استفاده می شود . او در « صحرای سرخ » مهارت در کار با زمان و فضا را برای القای دنیای درونی آدمها نشان می دهد .او حتی مکانهای طبیعی فیلمبرداری را نیز برای نمایش حالتهای روانی شخصیتهایش رنگ آمیزی کرد مانند رنگ آمیزی سربی میوه ها یا رنگ شدید صورتی اتاق جولیانا پس از همخوابگی با کورادو و همچنین از فیلمبرداری محو و تار برای نشان دادن حالتهای بازیگرش استفاده می کند. اتوپیای آنتونیونی در این فیلم از زبان جولیانا چنین تشریح می شود که دنیایی است که در آن نه تنها از صنعت خبری نیست بلکه به کلی خالی از انسانهاست. این هماهنگی جهانی به قیمت صرفنظر کردن از بشریت و همه پیچیدگیهای انسانی است.
آنتونیونی از هنر آبستره برای نشان دادن ریشه کن شدگی و عدم ثبات انسانهای امروزی استفاده میکند مانند نمایشگاه آثار هنری که کلودیا در « حادثه » به دیدن آن میرود و یا نقاشیهایی که در ابتدای « کسوف » در آپارتمان ریکاردو است و یا نقاشیهایی که در « آگراندیسمان » نقاش پیش از تمام کردنشان از آنها سر در نمیآورد. از فیلم « آگراندیسمان » به بعد آنتونیونی گسستی را با گذشته اش دارد و آن اینکه نقش اول فیلمش یک مرد است اما عنصر راز و ابهام همچنان وجود دارد. در فیلم همه چیز دست به دست هم میدهد که تصور عکاس فیلم را از واقعیت در هم بریزد. او در صحنه ای از فیلم در پارک یک جسد می بیند و از آن عکس می گیرد و سپس عکسها توسط سارقان دزدیده می شود و تنها یک آگراندیسمان از جسد به صورت محو ( شبیه نقاشی آبستره ) باقی می ماند که از نظر دادگاه قابل قبول نیست! او بعداً در واقعی بودن جنایت شک می کند. در دنیای بی ثبات « آگراندیسمان » تمایزهای اخلاقی به قدر هر شناخت دیگر مبهم و نامشخص است و مفاهیمی چون خیر و شر معنا و اعتبارشان را از دست می دهند. بیهدفی زندگی متزلزل به خوبی در « آگراندیسمان » مشخص می شود، مثلاً دختری که برای گرفتن حلقه فیلمها به دیدن توماس آمده هدفش را فراموش میکند و به اغوای او می پردازد یا دختر صاحب سمساری که در دنیای اشیای بیهویت زندگی می کند. در « قلعه زابرینسکی » آنتونیونی چرخشی به مسائل حاد اجتماعی دارد. او یک جامعه مصرف کننده را نشان می دهد که در جستجوی پیدا کردن راهی برای رسیدن به حداقل آزادی است.
آنتونیونی در سال ????در حالیکه نیمی از بدنش فلج بود به کمک ویم وندرس فیلم « از میان ابرها » را ساخت که در واقع فرصت دوباره دوست داشتن و دوباره ازدست دادن را به شخصیتهایش می دهد وموضوعات گوناگونی دارد که در آنها انسان به ابری تشبیه می شود که گاه می غرد، گاه جلوی خورشید را می گیرد و گاه به صورت قطره های باران اشک می ریزد. آنتونیونی کارگردان بزرگی بود. معدود کارگردانانی توانستند با چنین تکاملی عقاید خود را به زبان تصویر در سینما نمایش دهند. او در تمام فیلمهایش یک چیز را در ذهن داشت و آن دغدغه انسان معاصر است.?
فیلموگرافی:
فیلمهای کوتاه:
47_1943_اهالی پو(مستند)
1948_نظافت شهری(مستندی درباره رفتگران در یک روز)
1948_رم_مونته ویدئو,فراسوی فراموشی
1948_خرافات_باور نمی کنم(مستند)
49_1948_دروغ عاشقانه(مستندی درباره بازیگران فوتو رمان)
1949_دخترک یک سفید پوست
1950_هفت چوبدست و یک دست لباس(مستندی درباره ساختن ابریشم مصنوعی)
1950_ویلای هیولاها(مستندی درباره مجسمه هایی در یک ساختمان قدیمی)
1950_خط آهن برقی فالوریا(مستند)
1950_تا حدودی درباره یک آدم(مستند)
فیلمهای بلند:
1950_وقایع یک عشقCronaca di un Amore
1952_شکست خوردگان I Vinti
1953_خانم بدون کاملیاLa Signora Senza Camelie
1953_قصد خودکشیTentato Suicidio(قسمتی از عشق در شهرAmore in Citta)
1955_رفیقه هاLe Amiche(محفل زنان)
1957_فریادII Grido
1960_حادثهL`Avventura
1961_شبLe Notte
1962_کسوفL`Eclisse
1964_صحرای سرخDeserto Rosso
1965_پیشگفتارPrefazione(قسمتی از فیلم سه چهره هاepisode of I Trevolti)
1966_آگراندیسمانBlow_up
1969_زابریسکی پوینتZabriskie Point
1975_حرفه:خبرنگارProfessione: reporter
1979_راز ابروالدMistero di Oberwald, Il
1982_هویت یک زنIdentificazione di una donna
1990_رم(مستند کوتاه) Roma "90
1995_از میان ابرها(با همکاری ویم وندرس) Par-delà les nuages
1999_Just to Be Together
1999_Destinazione Verna
 

بعضی لینکهای مربوط به مطلب:
http://www.informatik.uni-freiburg.de/~aka/ss98/ANOTONIONI.html
http://www.filmkultura.hu/2003/articles/essays/antonioni.hu.html
http://www.cinemaitaliano.net/Percorsi/antonioni1.htm
http://sorenpag.persianblog.com/1383_6_28_sorenpag_archive.html
http://www.phinnweb.com/links/cinema/directors/antonioni/
خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
سرویس فرهنگ و هنر - سینما
میکل آنجلوآنتونیونی کارگردان مولف و سرشناس ایتالیایی در طول حیات هنری‌اش تاکنون 36 فیلم کارگردانی کرده که از میان آنها “ماجرا”،‌ “شب“ و “حرفه خبرنگار“ از بقیه مطرح‌ترند.او به 92 سالگی از عمرش قدم نهاد.
بنا به بررسی بخش تحقیق و گزارش‌های هنری ایسنا، میکل آنجلو آنتونیونی متولد 29 سپتامبر (8 مهر ماه) سال 1912 در ایتالیا است. آنتونیونی در جوانی نویسنده و همکار مجله‌ی “سینما“ بود و در کنار کار روزنامه‌نگاری به عنوان دستیار با مارسل کارنه همکاری داشت. او در سال 1943 دست به کار ساختن نخستین فیلم مستند خود با عنوان “مردم پو“ شد.
اولین فیلم سینمایی آنتونیونی در سال 1950 با عنوان “خاطره یک عشق” ساخته شد که تمامی ویژگی‌های کاری او از جمله دورن‌گرایی و مدرنیسم در آن دیده می‌شود.
از دیگر آثار بعدی آنتونیونی می‌توان به “شکست خوردگان“ 1952، “بانویی بدون کاملیا” 1953 و “اپیزود خودکشی“ 1954 اشاره کرد.
آنتونیونی در سال 1955 بار دیگر با “رفیقه‌ها“ اثر قابل توجهی آفرید و در ادامه سال 1957 فیلم “فریاد” را ساخت.
آنتونیونی با کارگردانی “ماجرا” در سال 1960 با واکنش‌های تند منتقدین در جشنواره کن فرانسه مواجه شد.
او سال بعد یکی از بهتین فیلم‌هایش با عنوان “شب“ را ساخت.
آخرین فیلمی که آنتونیونی تاکنون با همکاری ویم وندرس کارگردان آلمانی ساخته است (2004) Eros نام دارد.

نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:56 عصر | نظرات دیگران()

کارگردان:فرانک دارابونت..بر اساس قصه کوتاه ریتا هیورث و رستگاری شاوشنک اثر استیون کینگ

بازیگران:تیم رابینز,مورگان فریمن

رستگاری در شاوشنک شروع بسیار خوبی دارد.مردی در داخل ماشین اسلحه اش را پر می کند.در دادگاه مرد محاکمه می شود...کات به زن و مردی که وارد خانه می شوند,کات به دادگاه و تعریف جریان, کات به زن و مرد که با هم معاشقه می کنند, کات به مرد که الکل می نوشد و از ماشین پیاده می شود,کات به دادگاه,....مرد محکوم می شود....تا ورود مرد به زندان هم پرداخت فیلم همچنان عالی است.اما بعد کمی خسته کننده می شود.شاید شبیه «سن میکله یه خروس داشت» برادران تاویانی کلا جریان فیلم عوض می شود.

اندی که یک بانکدار موفق است به اتهام قتل زن و فاسق زنش محاکمه می شود.او می گوید که مست بوده ...حتی با تفنگ به سراغ آنها رفته...اما مطمئن نیست که آنها را کشته است.بنا به شواهد او محکوم به حبس ابد در زندان شاوشنک می شود.در زندان با زندانی سیاهپوستی به نام رد دوست می شود.رد یک پوستر از ریتا هیورث برایش می آورد ]ریتا:جاده مالهالند[ که به دیوار سلولش نصب می کند.گروهی زندانی مدام اندی را کتک می زنند که با دخالت رییس زندان ,سردسته آنها به زندان دیگری منتقل می شود.اندی بخاطر سوادش مسوول کتابخانه می شود و آنجا را سر و سامان می دهد.رئیس زندان ,اندی را بعنوان دفتر دار و حسابدار خود می گمارد.اندی یک شریک ساختگی برای رییس درست می کند و پولهای نامشروع او را به حساب این شریک می ریزد.در همه این مدت فرجام خواهیهای رد هیچکدام پذیرفته نمی شود.پیرمردی که مسوول پیشین کتابخانه بوده پس از آزادی در اوج ناامیدی خودکشی می کند.

shawshenk2

چندین سال بعد فردی به نام تامی وارد زندان می شود و تعریف می کند که در زندان قبلی ,همسلولی اش داستان به قتل رساندن همسر یک بانکدار و معشوقش را تعریف کرده است.رئیس زندان برای جلوگیری از آزادی اندی ,تامی را می کشد.اندی ناامید با طنابی وارد سلولش می شود.صبح روز بعد اندی ناپدید می شود.پس از جستجو تونلی را پشت پوستر که پس از ریتا هیورث و مریلین مونرو تصویر دیگری جایش را گرفته پیدا می کنند.حالا علت عوض شدن جای پوستر را می فهمیم.با یک فلاش بک داستان کندن تونل توسط اندی در طی همه این سالها و فرار او از طریق مسیر فاضلاب نشان داده می شود.او پس از آزادی به نام شریک ساختگی رییس زندان پولها را از بانک می گیرد و نامه ای هم برای رد می فرستد و مدارک خیانت رییس را برای روزنامه ها می فرستد.بالاخره رد هم آزاد می شود و به همان اتاق پیرمرد می رود اما خودکشی نمی کند و به دیدار اندی در خلیج مکزیکو می رود.....

داستان فیلم به شیوه فیلمهای کلاسیک است و حتی گره فرار هم زیادی کلیشه ای است.صحنه آزادی اندی در رودخانه و نمایش رستگاری او نسبتا خوب نمایش داده شده است.اما علیرغم شروع درخشان فیلم ,ادامه فیلم چندان توقع آدم را برآورده نمی کند.پرداخت فیلم بسیار قوی و حرفه ای است.فضاها همان فضاهایی است که در «گرین مایل»پخته تر شده است.همینطور تقابل دو قهرمان سیاه و سفید.هرچند شخصیت پردازی فیلم زیادی سیاه و سفید شده اما شخصیتها بسیار خوب پرداخت شده اند.تدوین ابتدای فیلم هم بسیار خوب است .فقط فیلم زیادی از این شاخه به آن شاخه پریده است.....

shawshenk3


نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:56 عصر | نظرات دیگران()
<<  اصول فیلم سازی برای جوانان >>

کارگردان آمریکایی روبین وئود معتقد است که فیلمهای جوانان(جوانان مدرسه ای) باید دارای ویژگیهای
زیر باشد تا بتوان آنها را فیلمهای خوب و هنری خطاب کرد در غیراین صورت آنها کلیشه ای خواهند بود

1-2 سکس و آموزش
3-تجدید نظر در ادبیات. کتابهای تازه به چاپ رسیده
4- نقطه نظرهای جنسی
5-نژاد
6-وجود طبقات
7-سیاست
8-نشانه های جنسی
9-خانواده
سکس: در فیلم پسرها و دخترهای باکره با تجربه جنسی پا به دوران بلوغ می گذارند و یا
دوست دختر و دوست پسر می گیرند
آموزش: در محیط مدرسه هر کسی به جستجوی جفت دلخواه خود می گردد
خانواده: خانواده نقش مهمی را ایفا می کند.پدر برای پسر از تجربیات جنسی و یا شیوه محافظت صحبت کند و مادربرای دختر از تجربه های جنسی خود. شیوه محافظت برای مبتلا نشدن به
بیماریهای جنسی یا پیشگیری از بارداری صحبت کند.
نقطه نظرهای جنسی: وجود برابری و عدالت درنقش و تعریف هر دو جنس. وجود همجنسگرا
در فیلم و صحبت از تجربه های جنسی
نژاد: وجود بازیگرخارجی (آفریقایی و یا نژادها و ملیت های دیگر در فیلم) دختر و پسر در نقش های متفاوت ظاهر شوند
سیاست: فیلمها دارای نوعی از شناخت و آگاهی راجع به مسائل سیاسی روزمره باشند
طبقات: حضور طبقات مختلف اجتماعی
نقطه نظرهای جنسی: چه نقشی را فیلمها بازی می کنند در تغییر رفتار و رابطه های پسرها
و دخترها بعد از جنبش 1960- 1970
رابین ود معتقد است که فیلمهایی که جنبه صرفا فردی دارند و همیشه تنها از زندگی
یک شخص حرف می زنند اغلب خسته کننده
خواهند بود حتی اگر هنری باشند.یک فیلم خوب از مشکلات اجتماعی که وجود دارد
حرف می زند

Fucking ?m?l مثال: فیلم سوئدی
الین دختری است که تقریبا با هفتاد هزار پسر ماچ و بوسه داشته است (به اعتقاد دوستانش) او از این وضعیت خسته است و دلتنگ یک رابطه ویژه است. یسیکا خواهر الین با پسری به نام مارکوس که در محله اومل به عنوان شربه پا کن شناخته شده است دوست است. یوهان بهترین دوست مارکوس است و عاشق الین شده است.الین احساس می کند که یوهان احمق و خل است چون دبیرستانی است و موتورسیکلت سوار می شود. و آگنس شخصیت اصلی داستان خود را تنهاترین دختر دنیا احسای می کند و عاشق الین شده است. قلب او از عشق الین هزار ذره شده است. آگنس برای رسیدن به او....

رابین وئود راجع به فیلمهای کارگردان معروف سوئدی اینگمار برگمن اینطور می نویسد: "روزگاری فیلمهای این کارگردان از دید من بسیار جذاب و هنری بود اما امروز نگاه من متفاوت از آن روزهاست. امروز می بینم فیلمهای او اغلب دور از واقعیت های اجتماعی بوده و بیشتر از وضعیت روانی یک فرد در آن صحبت شده است."

نقل از پرشین تاک
نویسنده : آرش سلطانی


نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:56 عصر | نظرات دیگران()
آیا MPEG-4 آخرین تکنولوژى چندرسانه‏اى است که همگان انتظار آنرا مى‏کشیدند؟ بیایید با هم نگاهى به آن بیندازیم تا بفهمیم این تکنولوژى چگونه روش اجرا و انتقال فایلهاى چندرسانه‏اى را تحول بخشیده است؟

Multimedia (چندرسانه‏اى)؛ کلمه‏اى که اولین بار پس از ظهور کلیپهاى ویدئویى کوتاه روى کامپیوترها بر سرزبانها رواج یافت. آن روزها این کلمه خیلى عجیب مى‏نمود اما امروزه کلمه و عبارتى بسیار معمول شده است.

تمام امکانات چندرسانه‏اى PC شما تنها صوت و ویدئو نیست؛ اما استفاده از تمام پتانسیل چندرسانه‏اى کامپیوترها فعلاً کمى دور از واقعیت است. DVD کامپیوتر را تبدیل به یک دستگاه خانگى براى اجراى ویدیو کرد، اما هنوز توانایى فرستادن فایلهاى چندرسانه‏اى (که اغلب هم حجیم هستند) از طریق شبکه‏ها روى PCها و دستگاههایى مانند تلفنهاى همراه کمى با مشکل مواجه است.

تکنولوژى جدیدى که قول داده اجرا و انتقال چندرسانه‏اى‏ها را روى شبکه متحول گرداند، با نام MPEG-4 شناخته مى‏شود. شاید این تکنولوژى قالب کلى چندرسانه‏اى را براى دستگاهها و برنامه‏هاى کاربردى خاصى بهبود بخشد.

گروه متخصصین تصاویر متحرک (MPEG یا Moving Picture Experts Group) کمیته‏اى است که استانداردهاى محتویات چندرسانه‏اى‏ها را تعریف و تعیین مى‏کند. این کمیته از صدها محقق و مهندس از سرتاسر دنیا تشکیل شده است. MPEG استانداردهاى صوتى و تصویرى MPEG-1 و MPEG-2 را که نقشى اساسى در پیشرفت چندرسانه‏اى خصوصاً براى PCها بازى مى‏کرد را تعریف کرده و توسعه داد. آخرین دستاورد این گروه با نام MPEG-4 دریچه‏اى رویایى به روى کاربران تکنولوژى‏هاى قبلى این گروه گشود.

MPEG-4 ابتدا به عنوان یک استاندارد بین‏المللى (با نام رسمى ISO/IEC 69441) در اکتبر 1998 تصویب شد. MPEG چند تابع و عملکرد جدید به این تکنولوژى اضافه کرد و دومین نسخه MPEG-4 را که رسماً در دسامبر 1999 معرفى شد، بوجود آورد. نسخه دوم کاملاً با نسخه اول خود سازگار است.

استانداردهاى MPEG نباید به عنوان یک موفقیت در بهبود تکنولوژیها دیده شود؛ هرکدام از این استانداردها هدفى را برآورده مى‏کنند که براى آن طراحى شده‏اند، نه بیشتر و نه کمتر.

MPEG-1 بوجود آمد تا ویدئوهاى با کیفیت VHS را روى پهناى باندى به اندازه 150 کیلوبایت در ثانیه (سرعتى برابر با یک درایو 1X CD) که در آن زمان سرعت معمول بود، پخش کند. MPEG-2 تکنولوژى مشابهى است که براى پهناى باندهاى بالاتر بوجود آمد. هدف اصلى این تکنولوژى برنامه‏هاى دیجیتال تلویزیونى و همچنین DVDها بود. MPEG-2 کیفیت تصویرى بهترى نسبت به MPEG-1 دارد چون از پهناى باند بیشترى استفاده مى‏کند.

فرمت صوتى MP3 که بسیار هم محبوب است، قسمتى از MPEG-1 Audio مى‏باشد که نام آن از ، MPEG-1 Audio Layer3 برداشته شده و از الگوریتمهاى فرانهوفر استفاده مى‏کند. MPEG-3 هم هرگز وجود نداشته، بلکه نام گذارى از MPEG-2 به MPEG-4 جهش داشته است.

تمام استانداردهاى MPEG به فشرده‏سازى اطلاعات ویدئویى و صوتى دیجیتال کمک مى‏کنند، پس مى‏شود به طور مؤثرى از این استانداردها بهره برد. MPEG-4 هم همین کار را انجام مى‏دهد، اما قدرت فشرده‏سازى آن بسیار بیشتر از استانداردهاى قبلى است. اما MPEG-4 یک جهش کوانتومى به سمتى است که با اشیاء موجود در تصاویر با یک حس واحد برخورد نشود. به عبارت دیگر MPEG-4 همانند زبان برنامه‏نویسى C++، شى‏ءگرا (Object Oriented) است. تصویرى که بیننده آنرا به شکل یک کلیت واحد مى‏بیند مى‏تواند به صورت چندین جزء مشخص و جداگانه درنظر گرفته شود که به طور یکپارچه در کنار هم جمع شده‏اند. این خصیصه پهناى باند کمترى اشغال مى‏کند و MPEG-4 را هم برخلاف تکنولوژیهاى قبلى، Interactive مى‏سازد.
طراحى کاملاً متفاوت شى‏ءگرا:

استانداردهاى قبلى MPEG طبق ایده‏اى پایه‏گذارى شد که در آن ایده فایلهاى صوتى و تصویرى کلاسیک (یک پنجره مستطیلى از ویدئو که با صوت یا Soundtrack همراه بود) به یک فرم دیجیتال تبدیل شوند که حجم آن بقدر کافى کم بوده و با توجه به تکنولوژیهاى روز، تصویر و صوت از وضوح قابل قبولى برخوردار باشند. برداشت MPEG-4 از مفهوم شى‏ء (Object) به یک فایل چند رسانه‏اى اجازه مى‏دهد که به قطعات کوچکتر و ساده‏ترى به نام «ویدئو» و «صوت» شکانده شوند، بنابراین مى‏توان این قطعات را براى ساختن صحنه‏هاى جدید به کارگرفت. بخشهاى مختلف صوت و ویدئو مى‏توانند با Objectهاى مستقل درگیر شده و تداخل کنند.

دیگر اینکه MPEG-4 تعریف اشیاء را فراتر از صداها و ویدئوهاى ساده و مسطح مى‏برد. اشیاء مى‏توانند به صورت Textureهاى شما در برنامه‏هاى سه بعدى، Render شوند. چهره‏هاى ترکیبى (Synthetic)مى‏توانند به صورت Animation درآمده و توسط یک برنامه Text-to-speach (مثل MS-Talk It) صداگذارى شوند. صداها را مى‏توان به جاى اجراى دوباره، Synthesize (ترکیب) کرد. MPEG-4 هرکدام از اینها را به عنوان یک شى‏ء درنظر مى‏گیرد که مى‏توان آنها را دستکارى (Manipulate) کرد و مستقل از یکدیگر در صحنه‏هاى فیلم‏ها قرارداد.
جریانهاى رودخانه‏اى:

MPEG-4 طراحى شده است تا محتویات صوتى و تصویرى به صورت مستمر (درست مثل جریان آب یک رودخانه) اجرا و پخش شوند. با افزایش پهناى باند موجود براى استفاده، بازار رسانه‏هاى مستمر (Streaming) نیز گسترش یافته است. MPEG-4 براى مستمرسازى روى اینترنت، پخش توسط شبکه‏هاى تلویزیونى دیجیتال، انتقالات بى‏سیم و یا حتى خواندن از روى یک CD بسیار مناسب است. این استاندارد مستقل از روش انتقال (Delivery Method) مى‏باشد.

ساختار داخلى MPEG-4 رامى‏توان به صورت رشته‏هاى مستمر مختلف درنظر گرفت که براى انتقال با هم ترکیب (Multiplex) شده و روى دستگاه سرویس گیرنده یا Client (که مى‏تواند یک PC یا یک تلفن همراه باشد)، Demultiplex مى‏شوند تا رشته‏هاى مشخص بتوانند به صورت یک فایل چندرسانه‏اى به هم بچسبند. بلوک اصلى ساختمان رشته‏هاى ES (Elementary Stream) ، MPEG-4 مى‏باشد. یک ES ممکن است تراک صوتى یک فیلم باشد. ES در یک OD (یا Object Descripter) بسته مى‏شود؛ یک ES واحد در یک OD اساسى‏ترین «شى‏ء» در طراحى شى‏ءگراى MPEG-4 مى‏باشد.

ممکن است شیئى که توسط OD تعریف مى‏شود شامل بیش از یک ES باشد. براى مثال شى‏ء "Soundtrack" مى‏تواند شامل چندین رشته صوتى به زبانهاى مختلف باشد. زبان مناسب مى‏تواند توسط شخص Client انتخاب شود.

MPEG تصور مى‏کرد MPEG-4 راهى است که باعث توزیع آسان محتویات چندرسانه‏اى روى دستگاههاى Client با قابلیتهاى مختلف شود. یک کامپیوتر متصل به اینترنت با یک Modem کابلى و یک تلفن همراه که از طریق یک Modem بى سیم Dial-up (شماره‏گیرى) مى‏کند، از نظر قدرت پردازش و پهناى باندى که در اختیار آنها است تفاوتهاى کاملاً محسوسى دارند. MPEG-4 به سازندگان چندرسانه‏اى‏ها اجازه مى‏دهد یک موجودیت (Entity) چندرسانه‏اى مفرد بسازند که هر دو دستگاه بتوانند به آن دسترسى داشته باشند.

یک روش که توسط آن به این مهم دست مى‏یابیم، طراحى رشته‏هاى مستمر مى‏باشد. براى مثال یک OD ممکن است شامل چندین نسخه از یک کلیپ ویدئویى باشد که تحت Bit Rateهاى مختلف ضبط شده‏اند. هنگامى یک Client ویدئو را درخواست مى‏کند، OD اطلاعاتى درباره امکاناتش تهیه مى‏کند تا بتواند رشته ویدئویى را به صورت مستمر در دسترس قرار دهد. قابل توجه‏تر اینکه MPEG-4 مى‏تواند به طور پویا رشته‏ها را تغییر اندازه دهد (Scale کند) تا تحت شرایطى بتواند این استمرار را اداره کند.
ویدئوى MPEG-4:

اولین تجربه اکثر کاربران با MPEG-4، استفاده از قابلیتهاى ویدئویى این استاندارد مى‏باشد. اساسى‏ترین Coding فیلم ویدئویى توسط MPEG-4 (که بر پایه DCT بنا گذاشته شده است) انجام مى‏شود ( DCT در استانداردهاى قدیمى MPEG به کار گرفته مى‏شد). Compressor فریمهاى متوالى ویدئو را فشرده کرده و سعى در حذف اطلاعات زاید دارد.

در انواع قدیمى فشرده‏سازى چندرسانه‏اى‏ها، فریم اصلى‏ترین واحد فشرده‏سازى ویدئو بود. MPEG-1 و MPEG-2 با حذف اطلاعات اضافى درون یک فریم و اطلاعات زاید بین فریمها، عمل فشرده‏سازى را انجام مى‏دهند. براى مثال هنگامى که «خلاصه اخبار» تلویزیون ضبط مى‏شود، این ویدئو یک پس‏زمینه تقریباً ثابت و تغییرناپذیر دارد. این پس‏زمینه از فریمى به فریم دیگر تغییر آنچنانى نخواهد داشت، بنابراین Compressor/Decompressor) CODEC، نرم‏افزار یا سخت‏افزارى که داده‏ها را فشرده یا غیرفشرده مى‏کند) تنها تفاوت بین فریمها را ذخیره مى‏کند. پس‏زمینه ثابت هم اطلاعات نسبتاً کمى براى ذخیره دارد. نواحى با رنگ و روشنایى یکسان در یک فریم هم مى‏توانند مانند JPEG(تصاویرى که هنوز روى وب به کار گرفته مى‏شوند) فشرده شوند. هرچند این تکنیکها ویدئو را به طور اساسى فشرده مى‏کنند، اما اغلب بلوکهایى حجیم هم بوجود مى‏آورند (خصوصاً وقتى که نواحى با رنگ یکسان پشت سرهم تکرار شوند). این مشکلات روى پهناى باندهاى پایین تشدید مى‏شوند.

فشرده‏سازى مبتنى بر فریمها به طور ضمنى سعى مى‏کند بین پس‏زمینه ثابت و پیش‏زمینه متحرک تفاوت قائل شود. MPEG-4 هم مى‏تواند این کار را انجام دهد، به شما این امکان را هم مى‏دهد که اجزاء ویدئو را به طور صریح (و نه ضمنى) از یکدیگر جدا کنید. MPEG-4 مى‏تواند پس‏زمینه ثابت و پیش زمینه را به عنوان اشیاء جداگانه‏اى درنظر بگیرد که توسط دستگاه Client به طور یکپارچه با یکدیگر Merge (ترکیب) مى‏شوند. در مثال «خلاصه اخبار تلویزیونى» شما قسمت کوچکى از کل تصویر کاملاً متحرک است، در نتیجه پهناى باند لازم کاهش مى‏یابد. پس‏زمینه ثابت مى‏تواند تنها در هنگام نیاز Update شود (مثلاً پس از نمایش نقشه هواشناسى، تصاویر اخبار پخش شود) و مى‏توان آنرا واضحتر نشان داد چون پس زمینه به جاى اینکه در جریان فیلم حرکت کند مى‏تواند به طور جداگانه کنترل و Handle شود و به همین طریق نیز در الگوریتم فشرده‏سازى به کار گرفته شود.

ویدئوى MPEG-4 برخلاف پیشینیانش چیزى فراتر از Coding فیلم ویدئویى شما است. البته محتویات مرکب ویدئو (مثل یک اتومبیل طراحى شده با کامپیوتر) را مى‏توان توسط MPEG-1 و MPEG-2 هم فشرده کرد و یا به صورت فایل درآورد اما در این حالت ویدئوى شما ابتدا Render مى‏شود و سپس شبیه انواع دیگر ویدئو به صورت ترتیبى از فریمها تبدیل مى‏شود. MPEG-4 عمل Render کردن را توسط Decoder انجام مى‏دهد.

به طور مثال، در فیلم «اخبار» (یک شى‏ء ویدئویى طبیعى)، گوینده مى‏تواند پشت یک میز طراحى شده توسط کامپیوتر بنشیند. پارامترهاى این میز به صورت رشته‏هاى MPEG-4 هستند و دیکودر این رشته‏ها را کنار یکدیگر مى‏چیند و شکل «میز» را تولید مى‏کند. پارامترهاى میز مى‏تواند شامل Texture آن باشد (فرض کنید میز یک نماى چوب گردویى دارد) تا تصویر واقعیتر به نظر بیاید. این اعمال درست شبیه روندى است که محیطهاى 3D براى خلق بازیهاى ویدئویى از آن استفاده مى‏کنند: یک Texture (مثل چادر سفید یک شبح) روى مدلى از شبح نگاشت (Map) مى‏شود. MPEG-4 از اشیاء مرکب 2D و 3D پشتیبانى کرده و مى‏تواند روى هر دو Texture بپوشاند. همچنین مى‏تواند اشیاء را متحرک (Antimate) کند. براى متحرک سازى یک مدل لازم است داده‏هاى خیلى کمى تبادل شوند، پس این نوع متحرک سازى بسیار مناسب براى اتصالات شبکه‏اى با سرعت پایین است.

MPEG-4 کمکهاى شایانى براى دو مورد بسیار ویژه از مدلهاى مرکب درنظر گرفته است: صورت و بدن انسان. MPEG-4 یک مدل کلى از صورت را در خود دارد که سازندگان ویدئو کافى است براى صحبت کردن و حرکت این صورت آنرا کمى دستکارى کرده و حتى یک Texture به آن اختصاص دهند. صورت همانند یک شى‏ء سه بعدى کلى به داده‏هاى خیلى کمى براى متحرک شدن نیاز دارد. این داده‏ها مى‏توانند لبها را طورى حرکت دهند که اگر با یک مکالمه Sync شود، درست همانند صورت کسى است که صحبت مى‏کند. متحرک سازى بدن هم همین گونه است. مى‏توانید فرم کلى بدن را به دلخواه تغییر دهید و حرکتهاى بدن را توسط یک رشته بیتى کنترل کنید.

کاربرد اشیاء سه‏بعدى و پیش‏بینى شرایط Interaction (عمل متقابل ویدئو) با کاربر (که هر دو نمونه‏هایى از VRML هستند) به MPEG-4 اجازه مى‏دهند که محیطهاى سه‏بعدى قابل هدایت ایجاد کنند. در یک صحنه 3D، زاویه دید کاربر هم یک شى‏ء است. بسته به اینکه صحنه چگونه ساخته شده، ممکن است کاربر قادر باشد زاویه دید را تغییر دهد (مثل دور صحنه «پرواز کند») یا زاویه دید را از بین چند زاویه انتخاب کند. یک خریدار Online مى‏تواند در یک فروشگاه مجازى که پر از مدلهاى سه‏بعدى از اجناس است به دنبال ملزومات خود بگردد و توسط یک راهنماى انیمیشن اجناس خریدارى شده را در سبد خرید خود بگذارد (این سبد خرید هم مجازى است).

هدف MPEG-4 از ایجاد یک رشته واحد داده‏اى قابل دسترس توسط دستگاههاى مختلف، وقتى رویایى مى‏شود که با ویدئو همراه شود؛ مسلماً ویدئو رسانه‏اى است که هم به پهناى باند و هم به پردازش بیشترى نیاز دارد. تکنیکهاى استانداردى که ویدئو را در پهناى باند از محدوده زیر 64 کیلوبیت بر ثانیه تا 10مگابیت بر ثانیه پخش مى‏کنند، پدیده‏هایى رو به پیشرفت هستند. چندین استراتژى در خدمت این کار هستند که رشته‏هاى ویدئویى را Scale (کوچک و بزرگ) کنند تا مناسب با پهناى باند و قدرت پردازش باشد.

MPEG-4 مانند اکثر تکنولوژیهاى فشرده‏سازى ویدئو مى‏تواند به طور پویا وضوح تصویر را Scale کرده و در هر ثانیه تعداد کمترى فریم براى پهناى باندهاى کوچکتر بفرستد، در نتیجه ویدئو با Soundtrack خود هماهنگ (Synchronized) مى‏ماند. همچنین مى‏تواند به طور دینامیک وضوح فاصله‏اى (Spatial) را هم Scale کند تا MPEG-4 بتواند در هنگام کار با اشیاء مرکب Textureها را براى Decoderهاى ضعیف و یا پهناى باند محدود، فعال یا غیرفعال کند. سازندگان Game با این استراتژى آشنا هستند، چون در اکثر Gameهاى 3D کاربر مى‏تواند درجه وضوح Texture را تغییر دهد تا بین کیفیت تصویر و سرعت فریمها تناسب ایجاد شود.
گوش کنید: صداى MPEG-4 مى‏آید

صوت و ویدئو همیشه همراه یکدیگر هستند، و طبعاً MPEG-4 هم ابزارهایى براى کار با صوت درنظر گرفته است. صداى طبیعى با کیفیت بالا توسط ابزار General Audio Coding کنترل مى‏شود که این ابزار هم از یکى از تکنولوژیهاى MPEG-2 به نام Advenced Audio Coding(یا AAC) مشتق شده است. صداهاى پنج کاناله که ممکن است با یک ویدئوى حجیم همراه باشد باید توسط AAC کد شود. MPEG-4 این توانایى را دارد که به طور پویا کیفیت صدا را کاهش یا افزایش دهد تا کاربر بتواند بر مشکلاتى نظیر پهناى باند پایین و محدودیت Decoder غلبه کند. صوت با استفاده از تکنیکى به نام Bit-Sliced Arithmatic Coding (BSAC) مى‏تواند Encode شود تا Bit Rate را به اندازه یک کیلوبیت بر ثانیه برساند. این تکنیک جهت تنظیمات دقیق رشته‏هاى صوتى براى به کارگیرى دینامیک همه منابع سیستمى در دسترس بسیار مناسب است. MPEG-4 تکنولوژیهاى بهینه مخصوصى جهت Coding صداهاى انسانى با Bit Rate کم دارد.

تکنیک Harmonic Vector eXcitation Coding (HVXC) طراحى شده تا کار در محدوده 2 تا 4 کیلوبیت برثانیه را راحتتر کند و حتى مى‏تواند با سرعت متوسط 2/1 کیلوبیت بر ثانیه کار کند (البته به شرطى که بتوان Bit Rate را تغییرداد). این Bit Rateهاى پایین بسیار مناسب شرایطى مثل پهناى باندهاى بسیار محدود مثل اتصالات ماهواره‏اى مى‏باشد. یک تکنیک دیگر Coding به نام Code Excited Linear Prediction (CELP) جهت Bit Rate هاى 4 تا 24 کیلوبیت بر ثانیه بوجود آمده و براى اتصالات شبکه‏اى سیار فعلى بسیار مناسب است. انتقال BitRateهاى خیلى پایین صوتى (200 بیت تا 2/1 کیلوبیت در ثانیه) کار با ماجولهاى TTS (Text-to-Speech) را ممکن مى‏سازد. MPEG-4 ماجول TTS خاصى را مشخص نمى‏کند، اما رابط TTS (یا TTSI) را در اختیار مى‏گذارد. ماجول TTS براى سازگارى با TTSI باید به نوعى تطبیق داده شود. اطلاعات درباره جنس، سن و الگوهاى گفتارى شخص سخنگو به TSSI فرستاده مى‏شود تا یک فایل صوتى خاص از یک شخص بوجود بیاید. تکنولوژى TTS که با مدل ظاهرى MPEG-4 تلاقى یافته، مى‏تواند صداى صحبتها را در یک جریان داده‏اى بسیار کوچک نگهدارى کند.

همانطور که MPEG-4 اجازه خلق اشیاء مرکب ویدئویى را به شما مى‏دهد، شما هم مى‏توانید همین کار را باصداهاى مرکب انجام دهید. ابزار Structured Audio به شما اجازه مى‏دهد "Instrument"ها را با یک Score کنترل کنید ( Instrument به ویژگیهاى صداهاى Download شده مى‏گویند نه صداهایى که از قبل روى دستگاه بوده‏اند. در واقع این صداها به صورت رشته‏هاى صوتى دریافت شده و سپس Mergeمى‏شوند). با این ابزار مى‏توان صداهاى موسیقایى پرحجم را با پهناى باند کم انتقال داد.

مى‏دانیم MPEG-4 روى فضاى سه‏بعدى تأکید دارد، پس جزئیات استانداردى هم وجود دارند که مشخص مى‏کنند صدا را چگونه مى‏توان در یک فضا قرارداد. اندازه، شکل و ویژگیهاى آکوستیکى فضا و محل قرارگیرى منبع صوتى در این فضا مى‏تواند یک صداى آکوستیک سه بعدى بوجود آورد.
همه را با هم امتحان کنید:

MPEG-4 انواع مختلف تکنولوژیها را براى اشیاء تعریف کرده است. مثلاً Binary Format for Scenes(BIFS) زبانى است که براى تشریح چگونگى نسبت بین صحنه و اشیاء به کار مى‏رود. BIFS نسخه باینرى فرمت متنى است که توسط Virtual Reality Modeling Language (VRML) به کار مى‏رود. VRML براى خلق محیطهاى 3D استفاده مى‏شود که در این محیطها مى‏توان توسط یک مرورگر وب جابه جا شد. اما MPEG-4 برخلاف VRML مى‏تواند همینطور که اطلاعات مى‏رسند،صحنه را Render کند (به جاى اینکه قبل از شروع Render ابتدا همه اطلاعات را به طور کامل Download کند که این کار سرعت کار را بسیار پایین مى‏آورد).

اشیاء گروههاى BIFS در یک وراثت، متکى بر نسبت بین صحنه و اشیاء هستند. براى نمونه، صداى گوینده اخبار و تصویر ویدئویى باید با هم در یک گروه باشند و به طور مناسب جلوى صحنه هواشناسى قرار بگیرند. صحنه Static نیست؛ ممکن است در همین حین که دستورات BIFS از طرف Server مى‏رسند، صدا و تصویر گوینده اخبار در صفحه جابه جا شوند.
امکانات جذاب:

ویدئو، صوت و Interaction در قلب استاندارد MPEG-4 هستند. اداره چنین پیچیدگى روى Decoder مى‏تواند کار سختى باشد. MPEG-4 یک سیستم برنامه‏نویسى مبتنى بر Java به نام MPEG-j تعبیه کرده تا Media Playerهاى MPEG-4 را منعطف‏تر کند. یک برنامه MPEG-jمانند رشته (Stream) هاى مستمر به Decoder فرستاده مى‏شود. پس از این انتقال، مى‏توان برنامه را براى دستکارى عناصر صحنه و یا بهینه‏کردن Interactivity به کاربرد. برنامه مى‏تواند گزارشهایى از قابلیتهاى Decoder و منابع تغییر سیستمى تهیه کند و طبق آن در فرستادن رشته‏هاى مناسب به Encode کمک کند.

امروزه مدیریت حقوق - ویژگیها (Property-rights) یکى از موارد مهم در دنیاى دیجیتال است. MPEG-4 رشته‏ها را توسط اعداد منحصربه فردى برچسب مى‏زند که این اعداد هم متعلق به Property Holderها هستند؛ پس مدیریت حقوق - دیجیتال امن هم ممکن است. اطلاعات حقوق همزمان با Metadataهاى دیگر رشته ذخیره مى‏شود ( Meta data اطلاعات مشخصه و دیگر داده‏هاى تشریحى است)، نتیجه این مى‏شود که دیگر لازم نیست براى تشخیص Owner یک رشته، کل رشته از Server گرفته شود. MPEG-4 یک مدل مشخص براى مدیریت حقوقها تعریف نمى‏کند، اما در عوض رابطى تعبیه مى‏کند که به Owner محتویات اجازه ایجاد یک راه‏حل مدیریتى براى نیازهاى خاص مى‏دهد.
Profileها:

MPEG-4 استانداردى بسیار جامع و فراگیر است. تاکنون هیچ نوع Media Player بوجود نیامده که تمام امکانات آنرا پیاده‏سازى کرده باشد. مثلاً یک تلفن همراه به صداى پنج کاناله نیاز ندارد یا گرافیکهایى را که به Render کردن نیاز داشته باشد پشتیبانى نمى‏کند. بنابراین این استاندارد تعدادى پروفایل تعریف مى‏کند که این پروفایلها حاوى ویژگیهایى هستند که محدوده قابلیتهاى یک Decoder را تعیین مى‏کنند. یک پروفایل مى‏تواند به چند Level تقسیم شود. وظیفه هر Level محدودکردن پیچیدگى محاسباتى است که Decoder باید درون پروفایل آنرا کنترل و اداره کند.

پروفایلها زیرمجموعه‏هایى از مجموعه ابزارهاى MPEG-4 را مشخص مى‏کند. پروفایلهاى موجود عبارتند از پروفایل بصرى، صوتى، گرافیکى، گراف صحنه‏اى و توصیف‏کننده شى‏ء. به عنوان نمونه، اساسى‏ترین پروفایل بصرى براى تصاویر ویدئویى طبیعى، پروفایل Simple است. این پروفایل، ویدئوى مستطیلى شکل خطاناپذیر براى دستگاههاى کند و باپردازنده ضعیف (مثل تلفن همراه) در اختیار مى‏گذارد. سه سطح این پروفایل، حداکثر Bit Rate و دیگر جنبه‏هاى رشته‏هاى ویدئویى را مشخص مى‏کند تا بتواند منابع Decoder را درخواست کند. پروفایلها در قسمتى از روشهاى وراثتى سازماندهى شده‏اند تا پروفایل بعدى در زنجیره کلاً با محتویات طراحى شده براى دستگاهى با قابلیتهاى کمتر، سازگار باشد.

پروفایلها و Levelها به طراحان اجازه مى‏دهند پیاده‏سازى MPEG-4 خود را سازگار سازند. یعنى یک Audio Player محصول یک شرکت خاص که از پروفایل صوتى Scalable در سطح 3 پشتیبانى مى‏کند با یک Player از شرکت دیگر که ویژگیهاى پروفایل و Level آن مشابه اولى است، سازگار خواهد بود. سازگار بودن اعمال و توابع پیاده سازیهاى MPEG-4 به توافق کمپانیهاى مختلف بستگى دارد.
MPEG-4 تنها یک Vaporware نیست:

MPEG-4 چیزى فراتر از این گفته‏ها و ناگفته‏ها است. تعدادى از محصولاتى که از این تکنولوژى استفاده مى‏کنند در بازار یافت مى‏شوند و محصولات قویترى هم در راهند.

بعضى از کمپانیها هم بیکار ننشسته و از این تکنولوژى سوء استفاده مى‏کنند. مثلاً Napster ویدئوهایى را که به طریق غیرقانونى روى سایت خود پخش مى‏کند، توسط تکنولوژى MPEG-4 فشرده کرده است.

DivXNetworks یک Codec با تکنولوژى MPEG-4 به نام DivX طراحى کرده که قفل نرم‏افزارى DVD را (که با MPEG-2 فشرده شده) مى‏شکند و DVD را فشرده‏تر مى‏کند. DivXNetworks با بهبودبخشیدن به مدیریت حقوق - دیجیتال و همکارى نزدیک با کمپانیهاى پیشرو در زمینه MPEG-4 پیشرفت قابل توجهى در Mainstreamها داشته است.

Codec رایگان DivX5.0 و مجموعه 30 دلارى DivX Pro براى مشتاقان ویدئوى دیجیتال به عنوان ابزارهاى کلیدى هستند.

DivXNetworks با همکارى Sigma Designs یک کارت PCI با خروجى کد شده توسط DivX به نام REALmagic xCArd طراحى کرده و ساخته‏اند.

xCard و نرم‏افزار همراه آن قابلیت کار با ساختارهاى ویدئویى DVD، VCD، MPEG-1 و MPEG-2 و MPEG-4 را دارد. این کارت مجهز به خروجیهاى Composite و S-Video براى اتصال به تلویزیون است و یک کنترل از راه دور هم به همراه دارد.این کارت خروجیهایى هم براى صدا دارد و از صداهاى Dolby Digital Surroundپشتیبانى مى‏کند. اگر کامپیوتر و تلویزیون شما نزدیک یکدیگر قرار دارد با اتصال این دو به یکدیگر توسط xCardمى‏توانید یک سیستم سرگرم کننده قوى در منزل خود داشته باشید.

قول MPEG-4 در مورد این موضوع که چند رسانه‏اى‏ها را روى سیستمهاى دستى و تلفنهاى همراه منتقل خواهد کرد، توسط کمک پردازنده تصویرى IMAGEON001 محصول ATI به واقعیت پیوست. این تراشه در یک Package کوچک و کم مصرف براى استفاده روى سیستمهاى سیار، امکانات گرافیکى پیشرفته‏اى ارائه کرده که شامل وضوح تصویرى و عمق رنگ بالاتر، بافرکردن فریمها و شتابدهنده سخت‏افزارى جهت انجام Decompression مى‏باشد.

Panasonic هم در لباس الکترونیکى (E-wear) مدل SV-AV01 که یک MP3 Player با قابلیت ضبط و پخش است، ویدئوهاى MPEG-4 با ظرفیت پایین را نیز اجرا مى‏کند.
جاده‏اى در پیش راه؛ عریض و با کمى دست‏انداز:

MPEG-4 آمده تا نقش گسترده‏اى در دنیاى چندرسانه‏اى‏ها و پخش آنها روى Platformهاى گوناگون بازى کند. این تکنولوژى همانند دیگر تکنولوژیهاى MPEG یک Open Standard است؛ یعنى هر کسى مى‏تواند از آن استفاده کند. به هر حال MPEG LA یکى از شرکتهاى قانونى اما مستقل از MPEG طرحى ارائه داده که طبق آن هزینه‏اى به عنوان MPEG-4 Licensing Fee دریافت شود: یک شارژ دقیقه به دقیقه براى دریافت رشته‏هاى MPEG-4. حامیان MPEG-4 مثل Apple (که قابلیتهاى MPEG-4 را در نرم‏افزار QuickTime تعبیه کرده) در کار دشوارى با یکدیگر همگام مى‏شوند.

این تکنولوژى مبتنى بر Open Standard براى کاربران خانگى خیلى جذاب است، چون اگر یک کمپانى محصول راضى کننده‏اى ارائه ندهد رقباى دیگرش محصولى بهتر به بازار مى‏فرستند. این آزادى انتخاب کاربران رقابتى سالم بین توسعه‏دهندگان MPEG-4 بوجود آورده است. در گذشته این توسعه دهندگان هزینه License تکنولوژى MPEG را (که تنها یک بار دریافت مى‏گردد) پرداخته‏اند. کمپانیهاى درگیر با MPEGتاکنون پول زیادى صرف توسعه این استاندارد کرده‏اند و انتظار دارند عوض آنرا دریافت کنند. اگر توسعه دهندگان بتوانند با این هزینه‏ها کنار بیایند و از کاربران این محصول توقع مادى زیادى نداشته باشند، مى‏توان با جرأت گفت که MPEG-4 در آینده‏اى نزدیک یک فرمت رسانه‏اى جهانى خواهد شد.
شرکتهاى پیشرو در عرصه MPEG-4:

Apple Computer, Inc.: www.apple.com

ATI Technologies, Inc.: www.ati.com

DivXNetworks, Inc.: www.divxnetworks.com & www.divx.com

MPEG: mpeg.telecomitalialab.com

MPEG LA: www.mpegla.com

Panasonic: www.panasonic.com

Sigma Designs, Inc.: www.sigmadesigns.com
نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:56 عصر | نظرات دیگران()

تریلر چیست ؟

  • در نوشتن مطلب زیر یکی از دوستان بسیار عزیزم که نویسنده وبلاگ بادبادک است و پس از مدتی طولانی مجدداً وبلاگش فعال شده ، به من کمک کردند . پیشنهاد می کنم به وبلاگ ایشون حتماً سر بزنید چون مطالب بسیار جالب و متنوع علمی ، هنری ، سینمایی و ...  رو اونجا پیدا می کنید .

تریلر ، تیزر و تفاوت آنها

در گذشته زمانیکه می خواستند در سینما فیلم دیگری ( غیر از فیلمی که در حال نمایش بود ) را تبلیغ کنند به انتهای فیلم در حال نمایش یک حلقه فیلم کوتاه می چسباندند که حاوی صحنه های تبلیغ برای آن فیلم بود . از آنجائیکه تعویض حلقه فیلم مشکل بود لذا این فیلم تبلیغاتی به آخرین حلقه فیلم اصلی الصاق می شد تا توسط فیلم اصلی یدک کش بشود .  اصطلاح تریلر هم از همین نکته گرفته شده است (لغت تریلر به معنای پشت بند یا یدک کش می باشد ) . هدف از پخش تریلر ها این بود که کسانی که به سینما می روند ترغیب شوند تا برای فیلم بعدی مجدداً به سینما بروند . منتها بعد از مدتی ، کسانی که در امر بازاریابی و تبلیغات فیلمها بودند متوجه شدند که اگر این تریلر ها را در اول فیلمها نمایش بدهند هم اثر آنها بیشر است و هم تعداد بیشتری آنرا می بینند زیرا آخر فیلم کسی حوصله ندارد تا در سینما مانده و تبلیغ فیلم دیگری را ببیند . خلاصه اینکه تریلرها به اول فیلمها تغییر مکان پیدا کردند اما اسمشان همچنان تریلر باقی ماند .
تریلرهای قدیمی فقط چند تکه از یک فیلم بودند که بهم چسبانده شده بودند ولی این روزها می توان گفت تریلر هر فیلم به یک اثر هنری تبدیل شده و شرکتهای خاصی  وجود دارند که کارشان فقط ساخت تریلر برای فیلمها است . بخاطر همین افراد بسیاری هستند که کلکسیون تریلرها را جمع آوری می کنند و یک دلیل فروش بالای DVD ها هم اینست که خیلی ها آنرا بخاطر تریلرهایی که معمولاً روی نسخه DVD وجود دارد می خرند .
معمولاً امروزه می توان تریلر اکثر فیلمهای جدیدی که قرار است چند ماه دیگر اکران شوند را از طریق اینترنت مشاهده و یا دانلود کرد . همچنین برخی سایتها آرشیو کاملی از تریلر فیلمهای سالهای قبل دارند .
بطور کلی دو نوع تریلر وجود دارد : تریلر تیزر و تریلر کامل . تیزها معمولاً چندین ماه قبل از اینکه فیلم بروی پرده اکران شود ارائه می شوند و معمولاً نماهای خیلی کمتری از فیلم را در خود دارند و جلوه های ویژه فیلم به ندرت در آنها دیده می شود ( چون معمولاً جلوه های ویژه فیلمها پس از پایان فیلمبرداری ساخته می شود – مرحله پس از تولید یا Post-Production ) . در واقع تیزر ، یک تصویر خلاصه  از فیلم و داستان آنرا ارائه می دهد . هدف از ارائه تیزر آنست که مردم برای دیدن فیلم تحریک شوند و بدانند که همچین فیلمی در حال ساخت است و موضوع آن چیست . کلاً تیزر را می توان یک کلک تبلیغاتی دانست .
نوع دوم تریلر که تریلر کامل نام دارد به تریلری گفته می شود که صحنه های متعددی از فیلم اصلی را در خود دارد و طولانی تر از تیزر است . اینجور تریلرها را بین دو ماه تا یک هفته قبل از نمایش فیلم اصلی منتشر می کنند و در سینماها در ابتدای فیلمهای دیگر نمایش می دهند . همچنین همه جور جلوه های ویژه در آنها وجود دارد زیرا تا آن موقع فیلم کامل شده است . برخی فیلمها هم هستند که تریلر آنها ممکن است صحنه های مستقیمی از فیلم نباشد بلکه حسی از فضای فیلم را در بر داشته باشد که البته تعداد اینجور تریلرها خیلی کم است ولی شاید بتوان گفت برخی از آنها حتی از خود فیلم اصلی نیز زیباتر هستند .
تریلرهای قدیمی خیلی ساده بودند و البته یک جور حس نوستالوژی خوبی هم در آنها بود و خیلیهای آنها از تریلرهای جدید هم بهتر بودند . کلاً کمپانی های سازنده فیلمها در گذشته خیلی به تریلر اهمیت نمی دادند ولی از زمانیکه مجتمع های سینمایی با چند سالن تجهیز شده ( مالتی پلکس ) ایجاد شد و فضای رقابت تنگتر گردید وظیفه تریلر نیز تغییر کرد . در گذشته وظیفه تریلر فقط دادن اطلاع بود ولی اکنون وظیفه تریلرها جذب مخاطب به هر شکل ممکن است و بنابراین سرمایه گذاری زیادی روی آن انجام شده و ممکن است برای یک فیلم حتی تا 5 تریلر مختلف نیز ساخته شود که هر کدام در یک سالن جداگانه نمایش داده می شود و بنابراین بیننده ها از تکرار یک تریلر ثابت خسته نمی شوند . بنابراین اگر دیدید که یک تریلری بد بود بدانید که فیلم آن احتمالاً یک افتضاح واقعی خواهد بود ! زیرا کسی که تریلر را می سازد صحنه های فیلم را گلچین می کند . بهترین ژانرها برای ساخت تریلر ، ژانر فیلمهای حادثه ای ، اکشن و تخیلی می باشد زیرا می توان از صحنه های جالب و افکتها و جلوه های ویژه و تاثیر گذار آنها به بهترین نحو استفاده کرد . از همه سخت تر نیز فیلمهای خانوادگی هستند زیرا هیچ صحنه جالب توجهی برای ساخت یک کلیپ تبلیغاتی ندارند .
نکته جالبی که در ساخت تریلرها وجود دارد اینست که معمولاً از موسیقی خود فیلم در آنها استفاده نمی شود بلکه از یک موسیقی دیگر که معمولاً متعلق به یک فیلم موفق دیگر است استفاده می شود که اینکار نیز دو دلیل دارد : اول اینکه زمانیکه تریلر ساخته می شود معمولاً هنوز کار ساخت موسیقی اصلی فیلم تکمیل نشده است و دوم اینکه استفاده از یک موسیقی آشنا معمولاً باعث می شود تماشاگر به دیدن فیلم متمایل شود و در ضمیر ناخودآگاه او حس خوبی القا گردد . 

چگونه تریلر یا تیزر را مشاهده کنیم ؟

تریلر ها و تیزرها به دو صورت قابل مشاهده هستند :

1 – دانلود کردن فایل آنها : در این حالت ابتدا باید فایل تریلر یا تیزر را دانلود نموده و سپس با نرم افزار پخش کننده مخصوص آن ، آنرا مشاهده کنید . این فایلها غالباً از نوع Mov (فایلهای QuickTime که توسط شرکت Apple ابداع شده اند) و یا Avi و Mpeg می باشد .

2 – مشاهده فایل بصورت Stream  : در این حالت تنها می توانید تریلر یا تیزر را در IE خود و پس از بافر شدن توسط نرم افزار پخش کننده مربوطه ، مشاهده کنید . این تریلر و تیزر ها معمولاً از نوع Stream های QuickTime ، Real  و یا Windows Media هستند .

سایت Apple نیز معمولاً تریلرها را بصورت لینک مستقیم ارائه نمی دهد و بنابراین فایل آنها قابل دانلود و دخیره سازی نمی باشد و تنها می توان آنها را بصورت QuickTime Stream مشاهده کرد .

لینکهایی که برای دریافت تریلر در وبلاگ به صورت http://a772.g.akamai.net/... می بینید لینک مستقیم یا Direct Link برای دانلود فایل هستند که با وارد کردن این آدرس در دانلود منیجر و یا کلیک راست کردن روی لینک و زدن Save Target As می توانید آنرا دریافت کنید .

سایتهای دریافت تریلر

برای دریافت تربلر فیلم ها سایتهای زیادی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از :

+ Trailersworld ( این سایت از سال 2004 به بعد update نمی شود اما تریلر فیلمهای قدیمی را می توانید در آن پیدا کنید ) .

+ Dave"s Trailer Page ( تریلر فیلمهای از سال 2000 به بعد ) .

+ Movie List ( تریلر فیلمهای جدید باضافه تریلر فیلمهای کلاسیک ) .


نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:56 عصر | نظرات دیگران()

اطلاعات اولیه

با توجه به اینکه هالیدهای نقره تنها مواد حساس در مقابل نور می‌باشند، از این رو منحصرا از آنها به عنوان تولید کنندة موثر تصویر استفاده می‌شود. یک فوتون تنها در برخورد با دانه‌های هالید نقره یک بسته با حداقل چهار اتم نقره تولید می‌کند. عواملی مانند دما ، غلظت ظاهر کننده ، PH و مجموعة تعداد هسته‌ها در هر دانه ، زمینه ظهور و میزان نقره آزاد ، در امولسیون فیلم نقش دارند. مواد ظاهر کننده علاوه بر اینکه یونهای نقره را به اتم نقره تبدیل می‌کنند، باید به اندازه‌ای انتخابی عمل کنند که موجب احیای آن قسمت از فیلم نور ندیده نشوند.

مواد ظاهر کننده

بیشتر ظا‌هرکننده‌های سیاه و سفید در عکاسی مجموعه‌ای از هیدروکینون و متول یا هیدروکینون و فنیدون است. یک ظاهر کننده معمولا حاوی یک یا دو معرف ظا هر کننده ، یک محافظت کننده برای جلوگیری از اکسیداسیون محلول ظهور در هوا و یک تامپون قلیایی برای جلوگیری از انجام واکنشهای غیر ضروری است. هیدروکینون به صورت ظاهر کننده عمل کرده به کینون تبدیل می‌شود و به ازای هر دو یون نقره‌ای که احیا می‌شود. دو پرتون نیز حاصل می‌شود.

چون فرایند فوق برگشت پذیر است. بنابراین حضور دو پرتون و کینون مانعی در فرایند ظهور ایجاد می‌کند. برای بر طرف کردن این مشکل از سولفیت سدیم استفاده می‌شود، چون سولفیت سدیم با کینون واکنش می‌دهد و امکان تبدیل کینون به هیدروکینون را از بین می‌برد. آنیون هیدروکسید حاصل پروتونهای موجود را در محیط خنثی می‌کند.

تهیه محلول ظهور

برای تهیه محلول ظهور فیلم سیاه و سفید به ترتیب زیر عمل می‌شود:


  • 2 گرم متول ، 5 گرم هیدروکینون ، 100 گرم سولفیت سدیم ، 2 گرم بوراکس  را در 75 میلی لیتر آب مقطر در دمای 50 درجه سانتیگراد حل کرده و پس از سرد کردن حجم آن را با آب مقطر به 100 میلی لیتر می‌رسانیم. وجود بوراکس در محلول تامپون اسید بوریک و آنیون بورات را تولید می‌کند که از تغییرات PH جلوگیری می‌کند.

  • اگر فرایند ظهور در زمان طولانی یا در دمای بالا انجام گیرد، پدیده تار شدن روی می‌دهد که در نتیجه آن فیلم منفی خراب می‌شود. از آنجایی که افزایش دما موجب ظاهر شدن سریع فیلم می‌شود. دمای حمام ظهور باید دقیقا توسط عکاس کنترل شود. فرایند ظهور معمولا به وسیلة حمام متوقف کننده خاتمه می‌یابد. حمام متوقف کننده حاوی یک اسید ضعیف نظیر اسید استیک است که موجب کاهش PH و در نتیجه کاهش غلظت یونهای  و متوقف شدن واکنش تبدیل هیدروکینون به کینون می‌شود.

ثبوت فیلم

یکی از مشکلاتی که از آغاز پیدایش فن عکاسی مطرح بود مسئله ثبوت فیلم بود. اگر شدت برخورد نور با فیلم طوری باشد که فقط در نقاط برخورد نقره آزاد شود و در بقیه قسمتهای فیلم منفی هالید نقره دست نخورده باقی بماند. این هالید نقره در هر لحظه‌ای که فیلم در معرض نور قرار گیرد، تجزیه می‌شود. در نتیجه هر معرف احیا کننده‌ای در تماس با فیلم موجب تار شدن آن می‌شود. برای حل این مشکل باید ماده مناسبی پیدا کرد که بتواند هالید‌های نقره احیا نشده را حذف کند.

مناسب ترین و متداول‌ترین ماده برای این کار در عکاسی سیاه و سفید یون سولفات  است، زیرا با یونهای نقره موجود در آب ترکیب کمپلکس بسیار پایداری را به وجود می‌آورد. پس از اینکه عمل ثبوت فیلم کامل شد به منظور حذف مقدار کمی از تیوسولفات باقیمانده در امولسون ، باید فیلم را به اندازه کافی با آب شستشو داد. در غیر این صورت یون تیوسولفات تجزیه و گوگرد آزاد می‌شود که می‌تواند با نقره ترکیب شده و سولفید نقره (سیاه رنگ) را بوجود آورد و موجب پایین آوردن کیفیت عکس شود.

چاپ عکس

عمل چاپ کردن عکس در حقیقت همان برگردانیدن فیلم منفی است زیرا قسمتهای تیره فیلم منفی در عمل چاپ روشن و قسمت روشن آن تیره می‌شود. فرآیند چاپ شبیه فرآیند فیلم منفی است. کاغذ چاپ حساس در مقابل نور را بر روی فیلم منفی قرار می‌دهند. ابتدا نور را از طرف فیلم منفی و بعد از روی کاغذ چاپ عبور می‌دهند. پس از این عمل کاغذ چاپ را ظاهر و تصویر مثبت را بر روی آن تـثبیت می‌کنند.

یکی از اساسی ترین تفاوتها بین ساخت فیلم منفی و چاپ آن اندازه دانه موجود در امولسیون مربوط است. دانه‌های هالید نقره موجود در کاغذ‌های عکاسی در مقایسه با امولسیون فیلم بسیار کوچک است. همین کوچکی باعث می‌شود که از حساسیت کاغذ عکاسی نسبت به نور کم کاسته شود که این خود از نظر کنترل زمان می‌تواند موثر باشد. امولسیون کلرید نقره به دلیل مقاومت نسبی بیشتر در برابر نور و در نتیجه حساسیت پایین‌تر نسبت به آن ، بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در ضمن عمل شستشو برای حذف یونهای تیوسولفات از کاغذ دقت بیشتری باید به کار برد. زیرا با کوچک‌ترین غفلت ممکن است یون تیوسولفات تجزیه شود و گوگرد آزاد کند که در واکنش با نقره به سولفید نقره تبدیل می‌شود. این مسئله کیفیت فیلم را پایین می‌آورد. بدین منظور یک حذف کننده تیوسولفات سدیم که حاوی پروکسید هیدروژن است به کار می‌برند، که یون تیوسولفات را اکسید کرده و به یون پایدار سولفات تبدیل می‌کند.

نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:56 عصر | نظرات دیگران()

زیرزمین - Underground
محصول ????
کارگردان : امیر کوستوریتسا
بازیگران:Miki Manojlovic - Lazar Ristovski - Mirjana Jokovic 

فیلم ”زیرزمین“ سومین فیلمی است که پیرامون هویت انسان و مدرنیته در بالکان, به اشاعة آگاهی می‌پردازد.

” کوستوریتسا “ در این نمایش, برای انعکاس حقوق, در جستجوی دین حقیقی برمی‌آید و بازیگران او در فضای خرابه‌ای, تکیده و پنهان, با جدایی خود از واقعیت‌های خارج مشغولند.
بی عُرضه‌هایی که قدرت تمیز حقیقت را از توهّمات ندارند و ناظران سرنوشت خویش می‌شوند در حالی که از دیدن خود عاجزند. این داستان, دغدغه‌های پنجاه سال, از آغاز جنگ جهانی دوم تا جنگ‌های یوگسلاوی سابق را که در آن دورنمای 20 سال آخر سدة اخیر به خوبی نمایان است, به نمایش می‌گذارد. فیلم به بررسی واقعیت تجربة تاریخی در قالب استعاره و نماد می‌پردازد. قهرمانان فیلم, طی سال‌ها پیرو فرتوت نمی‌شوند.
منطق درونی در تطابق با ساختار استثنایی و پیچیدة فیلم است. در این فیلم روند کمونیسم و فروپاشی و تخریب به خوبی مشاهده می‌شود.

”دوشان کوواچوویچ“ رُمانی را بر اساس همین سناریو به نام ”زمانی یک سرزمینی بود“ ساخت. فیلم کوستوریتسا در خارج و در داخل کشور مورد استقبال قرار گرفت و در سال 1995 جایزة ”پالمادور“ را در کن از آن خود کرد. این نخستین باری نبود که او مرکز توجه محافل بین‌المللی قرار می‌گرفت. ده سال پیش از آن (1985), جایزة ”پالمادور“ را به خاطر فیلم ”پدر در مأموریت اداری“ کسب کرد. او در آن زمان به علت حضور در سارایوو و یاری رساندن به جنبش, موفق به کسب مستقیم جایزه نشد.

کوستوریتسا مدتی را در هالیوود سپری کرد و فیلم Arizona Drean را ساخت. این فیلم در سینمای آمریکا موفقیتی کسب نکرد.

فیلم زیرزمین هم باز به علت گرایش‌های سیاسی و واکنش‌های متفاوت کارگردانان با موانعی مواجه شد.

زادگاه کوستوریتسا بوسنی است و او مدت‌ها در سارایوو به فعالیت پرداخته است. نام او خبر از مسلمان بودن او می‌دهد ولی وی همواره از ذکر نوع مشخصی از مذهب, ملیت و قومیت, طفره می‌رود و خود را پیش از هر چیز, یوگسلاو می‌داند.

طی جنگ بلگراد را ترک نکرد و به ساخت فیلم ”زیرزمین“ پرداخت. این محصول, موضوعی فراتر از آن چه را به نام جنگ در ذهن متصور می‌شود در برمی‌گیرد. عاملان جنگ در فیلم مشخص هستند, هر چند مستقیم به سوی کسی اشاره نمی‌شود. دست‌اندرکاران تراژدی جنگ بسیارند و فیلم تمایلی به شمارش و شناسایی آنان نشان نمی‌دهد. سرتاسر فیلم به فروپاشی‌ها و سقوط پرچم‌های برابری و برادری پرداخته است. دو نقش مهم به تبهکاران خُرده به نام های ”مارکو“ و ”سیاه“ که از اعضای حزب کمونیست بلگراد بودند, داده شده است.

شرح مختصری از فیلم بدین ترتیب است:

داستان از روز 6 آوریل سال 1941 شروع می‌شود. نیروهای آلمانی با بمباران بلگراد, یوگسلاوی را وارد جنگ می‌کنند. اعلام آژیر خطر و صدای غرّش هواپیماهای بمب‌افکن و اصابت راکت‌ها از همه بیشتر در باغ‌وحش بلگراد شنیده می‌شوند. ایوان برادر مارکو در آنجا به نگهبانی مشغول است و به حیوانات غذا می‌دهد.

هراس همة حیوانات را دربرمی‌گیرد و اجساد انسان‌ها یکی بر روی دیگری انباشته می‌شود. قفس‌ها تخریب می‌شود و حیوانات درنده, دیگر حیوانات را می‌بلعند. فیل‌ها وشیرها, به خیابان‌ها می‌ریزند و هر کدام به سویی می‌گریزند.

ساختمان‌هایی که از دل آنان دودهای پراکنده تمام فضای منطقه را مه‌آلود کرده است, با اضلاع ناهمگونشان, ترکیب شهر را بهم ریخته‌اند. این قسمت از فیلم از بخش‌های مستند که طی جنگ جهانی دوم, فیلمبرداری شده است, حقیقت تلخی را نمایان می‌کند. اجساد شهروندان و غوغا و فغان وابستگان بخش کوتاهی از فیلم را در برگرفته است. نیروهای آلمانی وارد زاگرب و بلگراد می‌شوند. این صحنه‌ها در آغاز فیلم, مقدمه‌ای برای کنکاش در موضوع اصلی فیلم است, که در اواسط و اواخر آن به خوبی مشخص است و آن رابطه میان واقعیت و هنر, حقیقت و توهّم و عواقب خیانت است.

”مارکو“ و”سیاه“ به عضویت عملیاتی پارتیزانی در می‌آیند. عملیات‌هایی که در واقع سرقت و دستیابی به چیزهایی است که تأمین اسلحه را ممکن می‌سازد.

اعضای گروه پارتیزانی در شهر, بیشتر شبیه مافیا هستند و اعضای زن آن, بیشتر گانگسترهای فیلم‌های هالیوودی در بیست سال آخر سدة اخیر را به یاد می‌آورند؛ تا حاملان ایده‌های کمونیستی آنها با یکدیگر دیدار می‌کنند و با نوشیدن ویسکی و کشیدن سیگار, فضای قهوه‌خانه را مملو از دود می‌کنند. ”سیاه“ صبحانه صرف می‌کند و غرش اصابت بمب‌ها, بی‌نهایت او را عصبانی می‌سازد. او دارای معشوقه‌ای است که نام ”ناتالیا“ را برای او برگزیده‌اند. زنی که اپورتونیست است و در فیلم نقش جنجال برانگیزی به او داده شده است.

رفت‌وآمد آزادانه برای پارتیزان‌ها در شهر نوعی خطر محسوب می‌شود, مارکو در زیرزمین خانة پدربزرگ پنهان شده است. ایووان برادر مارکو و همسر حاملة ”سیاه“ عضو این گروه هستند. مارکو دارای جایگاه مهم در حزب می‌شود. حزبی که بعد از جنگ حکومت را به دست می‌گیرد.

نویسنده‌ای که در یوگسلاوی تیتو ظاهر می‌شود. او خلاقیت خویش را در ساختن اسطوره‌های دورغین نشان می‌دهد. سیاه و ناتالیا در اهداف وطن‌پرستانة خود نقش جدیدی را بعهده گرفته‌اند.

”سیاه“ دستگیر و سپس تیرباران می‌شود. ”مارکو“ و ”ناتالیا“ با هم در مجلسی که تیتو در آن با خانمی آسیایی می‌رقصد, حضور دارند.

بیست سال بعد پس از استقرار حکومت کمونیستی, ”یووان“ فرزند ”سیاه“ همچنان در زیرزمین زندگی می‌کند. آن دو نفر تصمیم به ترک آن می‌گیرند و ”یووان“ برای اولین بار به خیابان می‌آید. اسلحه به دست می‌گیرد و تاریکی شب بلگراد را می‌شکافد. سیاه همچنان در توهّم است. او گمان می‌کند که جنگ هنوز پایان نپذیرفته است.

صرب‌ها و کروات‌های ناسیونالیست و نیروهای کمونیستی به صورت یکدست, ارتش نوینی را تشکیل داده‌اند. در انجام جنایت, همه به طور مساوی, دست دارند. ”سیاه“ که از دوران کمونیسم, واژة ”رفیق“ را فراموش نکرده است, آن را تکرار می‌کند و هنگامی که از او می‌پرسند, افسر تو کیست, پاسخ می‌دهد, سرزمین من.

جنگ‌های یوگسلاوی سابق, آغاز تشنجات ممتدی است که به حوادث جنگ جهانی دوم ربط داده شده‌اند. در این فیلم همة رویدادها , به هم مربوط هستند و به صورت حلقه‌های زنجیری به هم متّصل.

http://www.nur.org.yu/persian/bultan18/bultan18n.htm

نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:56 عصر | نظرات دیگران()
هنگامی که سینما سالهای آغازین خود را را پشت سر میگذاشت اولین فیلمهایی که ساخته شدند بطور تقریبی هر یک بیشتر از یک دقیقه طول نمیکشیدند. این فیلمها شامل حلقه های متشکل از یک نمای واحد بودند که بدون قطع فیلمبرداری و ضبط میشدند.
یعنی چه در فیلمهای مستند و چه در فیلمهای داستانی و بازسازی شده صحنه به گونه ای ترتیب داده می شد که وقایع همگی در این مدت کوتاه صورت ب÷ذیرد و دوربین از یک زاویه ثابت از ابتدا تا انتهای ُآنرا ضبط کند.
در نتیجه بیننده این فیلمها همچون تماشاگر تئاتر بود که در سالن نشسته ُو از یک زاویه مشخص به مجموعه وقایع نگاه می کند.
و شیوه ساخته شدن فیلمهانیز شباهت زیادی به کار تئاتر داشت چرا که بازیگران با توجه به همان زاویه دید ثابت دوربین که معمولا تمامی صحنه را در تصویر جا میداد نقش خود را از آغاز تا پایان ماجرا بطور پیوسته اجرا میکردند.
از لحظه ای که دوربین شروع به ضبط تصویر میکرد تا هنگامی که از حرکت می ایستاد و فیلمبرداری متوقف میشد یه (پلان) نامیده شد.باچنین تعریفی پس تمامی فیلمهای ساخته شده در آن سالها یک پلانی بودند.

اما بزودی فیلمسازان دریافتن که میشود تکه فیلمهایی را که بطور جداگانه فیلمبرداری کرده اند بدنبال یکدیگر بچسبانند و در طول نمایش یک حلقه فیلم چند تصویر متحرک متفاوت را از پی هم ارائه دهند. به این ترتیب وقایع یک فیلم می توانست در صحنه های مختلف و زمانهای متفاوت اتفاق افتد. این آغاز آشنایی با یک امکان فنی سینمای نوپا بود.

بررسی فنی تدوین

تدوین فیلم عبارتست از عمل ردیف کردن و بدنبال هم پیوستن دقیق تکه های نوار فیلم به گونه ای که نوارها یا پلانهایی که الزاما با ترتیب منطقی موضوع فیلم فیلمبرداری نشده اند در نهایت دارای تداوم و ترتیب منطقی و مورد نظر باشند. این فرایند را عمل مونتاژ فیلم نیز می نامند که آنرا (جنبه خلاقه و هنری ) فیلم می دانند.

وسایل کار تدوین

میز مونتاژ یا تدوین فیلم (موویلا) نام دارد که اساسی ترین ابزاری است که در این مرحله لازم است. این دستگاه وسیله ای است که میتوان به کمک آن فیلم را با سرعتهای دلخواه بازبینی کرد. نیز این امکان وجود دارد که فیلم در هر لحظه که لازم باشد متوقف شود و فقط یک فریم ثابت آن دیده شود. بوسیله این دستگاه فیلم را در دو جهت جلو یا به عقب میتوان به حرکت در آورد. در نتیجه می شود حرکتهای ثبت شده در فیلم را هم بطور طبیعی و هم در حالت برگشتی رو به عقب بازبینی کرد.
مجموعه این خصوصیات باعث می شود تدوین کننده فیلم که (مونتور) نامیده میشود برای انتخاب لحظه مناسب بریدن یک پلان انکان بیشترین دقت و آزادی عمل را داشته باشد.
حال وسیله دیگری که مورد نیاز است دستگاهی است که توسط آن عمل بریدن و چسباندن نوار فیلم انجام می شود.این دستگاه ساده و کم حجم (اسپلایسر)(فیلم چسبان)نام دارد. عمل چسباندن نوارهای فیلم به یکدیگر نیز روی همین دستگاه انجام میشود.

مراحل تدوین فیلم

نوار فیلمی که بمنظور عمل تدوین به دست مونتور سپرده می شود (راش) یا کپی کار نام دارد. راش یا کپی کار در ابتدا محتوی همه چیزهایی است که به نوعی روی فیلم ثبت شده اند مثل نور خوردگیهای نا خواسته و بی ربط ، تصاویری که از نظر فنی یا به هر دلیل دیگری اشکال داشته اند و دوباره فیلمبرداری شده اند و نیز تصاویر مفیدی که در فیلم نهایی بکار خواهند رفت. به دلایل مختلفی که مربوط به شرایط تولید فیلم و محاسبات مربوط به تسریع فیلمبرداری آن می شود. پلانهای یک فیلم به ترتیبی که موضوع اقتضاء می کند، فیلمبرداری نمی شوند. نیز هر پلان ممکن است چندین بار فیلمبرداری شود و هر بار به هر علت مورد پسند کارگردان قرار نگیرد. هریک از این دفعات فیلمبرداری یک پلان واخد ، یک (برداشت) نامیده میشود.
و در میان برداشتهای متعدد همواره یک برداشت نهایی و خوب وجود دارد. پس کپی کار به دلایل فوق الذکر ، قبل از اینکه عملی روی آن انجام گیرد ، دارای وضعیتی مغشوش و درهم است.

1- اسمبلی : مونتور در اولین مرحله پلانهای مختلف فیلم را بدون حذف هیچیک از برداشتهای اضافی به ترتیبی که قرار است در فیلم نهایی دیده شوند بدنبال هم مرتب می کند. به این مرحله (اسمبلی) می گویند. پس از ردیف کردن پلانها مرحله انتخاب برداشتهای خوب آغاز میشود. تمامی برداشتهای اضافی بدنبال هم چسبانیده می شوند و در یک حلقه جمع آوری می گردند تا در صورت لزوم قابل دسترس باشند.
در نتیجه در این مرحله هیچ قطعه فیلمی را نباید دور ریخت. صرفا برداشتهای اضافی از مجموعه اصلی خارج و کنار گذاشته میشوند. در نتیجه کپی کار باقیمانه و اصلی ، شامل پلانهای منتخب فیلم با ترتیب درست خواهد بود اما هنوز بخش مهمی از کار باقی مانده است.

2- راف کات : همواره به هنگام فیلمبرداری یک فیلم در ابتدا و انتهای یک پلان مقداری بیشتر ار آنچه در فیلم نهایی مورد نیاز است فیلمبرداری می شود. تا به هنگام تدوین مونتور بتواند هر لحظه را که مناسب دید برای بریدن انتخاب کند. بنابراین همیشه سر و ته هر پلان نیز هنوز در این مجموعه دیده میشوند.
مونتور در مرحله سوم کار خود اضافات کلی ابتدا و انتهای هر پلان را حذف میکند و تصاویر اصلی را بدنبال هم پیوند می زند. به این ترتیب مرحله (تدوین اولیه) یا مرحله (راف کات) می گویند. هنوز پلانهای پیوند قطعی و نهایی را نیافته اند و تداوم زمانی تصویر و ماجراها در مرحله هر کات شکل منطقی خود را دقیقا بدست نیاورده است.

3- فاین کات : در مرحله بعدی یعنی در مرحله (تدوین نهایی) یا (فاین کات) مونتور توجه خود را کاملا معطوف لحظه کات شدن دو پلان به یکدیگر می کند و تصمیم نهایی را درباره نقطه کات و لحظه پیوند آن دو با یکدیگر می گیرند. به این ترتیب پس از این مرحله تصاویر کاملا مداوم بنظر می رسند. پلانهایی که به هنگام ساخته شدن فیلم بطور جداگانه و در زمانها و مکانهای مختلفی فیلمبرداری شده اند اینک از نظر موضوع ، جریان وقایع ، زمان ومکان دارای وحدت و تداوم هستند.
 

نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:56 عصر | نظرات دیگران()

برگرفته از وبلاگ نور زمستانی
متن زیر مصاحبه ای است که جیمز موتارم با دارن آرنوفسکی کارگردان خلاق مرثیه ای برای یک رویا انجام داده است. آرنوفسکی فیلمنامه این فیلم را بر اساس رمان Last Exit To Brooklyn اثر Hubert Selby Jr نوشته است.

?- چرا دوست داشتید که فیلمتان را با اثری از Selby تطابق دهید؟

آرنوفسکی: هر کس که آثار Selby را خوانده باشد می تواند بفهمد که چقدر آثارش عمیق و پر شور هستند.عبارات او سرشار از لغات محزون و تیره و تار است که حال و هوای آدم را با یک تم شاد تغییر می دهد.خواندن کتاب های او یک تجربه باورنکردنی است و می دانستم اقتباس از چنین اثری خیلی سخت خواهد بود. من طوری زندگی کرده ام که مجبور نباشم از چیزی عذرخواهی کنم و می دانستم که Selby از اینکه من از داستانش اقتباس کرده ام راضی است.

2- به نظرت این فیلم در مورد چه چیزی صحبت می کند؟

آرنوفسکی: بزرگترین مفهوم و مضمون فیلم این بود که تمام اعتیادها شبیه به هم هستند. قهوه، تلویزیون و مواد مخدر. این مهم نبود که ساختار شیمیایی آنها چگونه است. همه اینها برای بدن حکم یک ماده مخدر را دارند. مردم فکر نمی کنند که قهوه و تلویزیون هم همان اثری را دارند که مواد مخدر دارند.ولی " مرثیه ای برای یک رویا " منحصرا در این مورد نیست. در مورد امید به زندگی است. یکی از شخصیت های فیلم، الن برستین ، می گوید: " فردا همه چیز درست خواهد شد."

ما به عنوان انسان در آینده زندگی می کنیم. Selby هم می گوید که رویای آمریکایی مثل یک قرص خواب آور برای مردم است. مردم را آرام می کند وقتی فکر می کنند که حق این را دارند که موفق شوند.

3- فیلم به بیننده شوک وارد می کند، فکر می کنید واکنش مردم چگونه خواهد بود؟

آرنوفسکی: فکر می کنم مردم پرخاشگرانه با فیلم برخورد کنند و این ضعف فیلم را نشان خواهد داد و هر تاثیری هم که بر بیننده گذاشته باشد چنین چیزی همه آنچه را که انجام داده ایم از بین خواهد برد. تصاویر تیره و عمیق و دردناک هستند و این برای همه قابل تحمل نیست.

مصاحبه با جارد لتو



1- " مرثیه ای برای یک رویا " برای تو پربار بود؟

جارد لتو: پربار و مفید. این فیلم، سخت ترین و مشکل ترین کاری بود که تا کنون انجام داده بودم. من 25 pounds برای این نقش کم کردم و 24 ساعت شبانه روز حرف میزدم. و این طور نبود که بعد از تمرین و در خانه از آن نجات پیدا کنم. مثل شخصیتم در فیلم در یک وضعیت ثابت و نامعلوم از امید و آرزو بودم. دردناک و تیره بود ولی خوب لذت بخش بود. نمی دانم تا به حال روزه گرفته اید یا نه؟ ولی بعضی مواقع انرژی من تمام می شد و دچار توهم می شدم. به آسمان نگاه می کردم و آرام می شدم.

2- برای نقش ات ، ماده مخدر هم استفاده کردی؟

جارد لتو: بله، مدتی را در خیابان های نیویورک گذراندم. دیوانه کننده بود.

3- سعی کردی که از مواد مخدر هم مصرف کنی؟

جارد لتو: من برای بازی در این نقش هروئینی نشدم. فکر می کنم مصرف مواد مخدر نشانه وجود یک مشکل است. برای من انسانیت مهم است که گاهی اوقات این دلمشغولی برای فرار از واقعیت است. ما می خواهیم از خودمان فرار کنیم. چرا به مهمانی می رویم، می نوشیم، تلویزیون نگاه می کنیم و یا به سینما می رویم اینها همه در نقطه مقابل واقعیت قرار گرفته اند برای فرار از آن. این فیلم برای من، واکنشی است به مزخرفات معمولی که هالیوود به خوردمان داده است و گاهی اوقات لذت بخش هستند. من نمی گویم که هرگز در چنین فیلم هایی بازی نخواهم کرد ولی وجود فیلم هایی مثل " مرثیه ای برای یک رویا " خیلی مهم هستند. من خوشحال هستم که قسمتی از این فیلم بوده ام.


مصاحبه با جنیفر کلنی

1- آیا مدت زیادی طول کشید تا از نقشت رها شوی؟

جنیفر کلنی: من واقعا مشتاق بودم که این نقش را از وجودم خارج کنم. بعد از اتمام فیلمبرداری با تعدادی از بهترین دوستانم برای تعطیلات به کاستاریکا رفتم و برای اینکه خودم را از آن نقش پاک کنم، دو هفته در اقیانوس شناور بودم. فیلم ، واقعا از نظر عاطفی کار سخت و طاقت فرسایی بود.

2- وقتی فیلمنامه را خواندید چه احساسی داشتید؟

جنیفر کلنی: وقتی فیلمنامه را خواندم ، خیلی مشتاق بود که آن نقش را اجرا کنم. بعضی چیزها بود که واقعا تصمیم داشتم انجام دهم. من فکر می کنم که فیلمنامه واقعا حرفه ای بود. خلاق و جذاب. در آن زمان واقعا جسورانه بود و در مورد موضوع مهمی صحبت می کرد.

3- مثل؟

جنیفر کلنی: برای من فیلم در مورد اعتیاد بود و همچنین در مورد پدر و مادرها و بچه ها. هیچ کدام از شخصیت ها آن طور که نشان می دادند همدیگر را دوست دارند واقعا خودشان را دوست نداشتند، بنابراین هیچ کدام نمی توانستند شخص دیگری را دوست داشته باشند. آن ها مثل ارواح گرسنه دنبال چیزی می گشتند که با آن خودشان را سیر کنند.

4- فیلم اول آرنوفسکی، " Pi " را دیدی؟

جنیفر کلنی: Pi را دیدم. فکر می کنم هر دو فیلم واقعا قابل توجه هستند. او با فیلم مهارت فوق العاده اش را نشان می دهد. روش عجیبی برای خودش دارد. Pi در مورد محاسبات بود. اما " مرثیه ای برای یک رویا " ، در مورد انسانیت و احساسات صحبت می کند.
 

برگرفته از وبلاگ حس ششم

فیلم مرثیه ای برای یک رویا Requiem for a Dream اثر دارن آرنوفسکی با نقش آفرینی های جذاب Jared Leto , Jennifer Connelly ,Ellen Burstyn ,Christopher McDonald

زندگی چهار انسان , از قشری کاملا عام را به شکل موازی به تصویر میکشد

که هر یک برای دستیابی به دنیایی ایده آل دست به حرکتی متفاوت میزنند

همه این چهار نفر به شکلی با هم در ارتباطند اما نوع تفکرات و اعمالشان کاملا مستقل و جدای از هم است

از ابتدا تقریبا نتیجه و انتها معلومه ولی این ماجرا های مابین ابتدا و انتهاست که به فیلم معنا داده و اون رو اثری قابل تامل کرده

دنیای سرد صنعتی , مواد مخدر , روابط غیر عاطفی , پوچی و فساد , افراط بی دلیل و خشونت بی حد همه و همه دامهاییست که به انتظار قهرمانان معصوم فیلم نشسته اند . فهرمانانی که ندانسته خط سرنوشت خویش را به تباهی می کشانند و معصومانه به آینده پوچ ناخواسته خود مینگرند .

کل اثر از نظر سینمایی مدرسه فشرده فیلمسازیست

قالب بندیها , انتخاب بازیگر , نورپردازی , موسیقی متن , حرکت دوربین , ضربآهنگ دیالوگها وهمچنین ریتم مونتاز در حد کمال بی عیب و نقص است

هرگز لحن روایت در اثر دیده نمیشه. اما شاید بشه گفت فیلم به نوعی در حال روایت شدنه

نو آوریهای کارگردان برای حفظ ریتم داستان در نوع خودش فوق العاده است . ریتم کلیپ وار فیلم باعث سکون صحنه های عادی نمیشه و با ابتکار جالب تقسیم صفحه نمایش به دو قسمت , حال و هوای سینمای دهه 70 رو تداعی کرده که هر قسمت از صفحه نمایانگر دید شخص مقابل به موضوعه , و شاه بیت اثر همان لحظه تزریق مواد مخدره که با ضربآهنگی سریع و نمایش نمادهایی از اعتیاد با صدا گذاری بسیار دقیق همراه است و مکررا نمایش داده میشه و بعد از هربار نمایش ناخود آگاه در انتظار رفتاری غیر معقول از اشخاص بیخود شده فیلم هستیم .

روابط به شکل چشم گیری سرد و یکطرفه نمایش داده شده . حقیقتی که مشکل فراگیر دنیای نچندان دور ما خواهد بود . به عبارتی احساس و عاطفه در این اجتماع مانند کالایی تکراری در حال مبادله شدن است . و چه کودکانه و خام رویای آمریکایی خویش را بر کوهی از هیجانات پوچ بنا کرده و لحظه به لحظه شاهد تحلیل این کوه یخی پر افتخار میباشند
 
بیشک مرثیه ای برای یک رویا یک فیلم مدرسه ای کامل است.یعنی یک سینمای ناب که در آن همه چیز سر جایش قرار دارد از موسیقی و فیلمبرداری و کارگردانی تا بازیگری و تدوین و فیلمنامه....همه عالی است و یک تجربه ناب سینمایی خلق شده ....تدوینهای موازیش معرکه است....حرکت یخچال آدمو یاد کارهای فلینی?.? می اندازه....مونتاژ کار برگرفته از کلیپهای رپ هست که با اسپلیت تسکرین صفحه رو به چند بخش تقسیم می کنه و ....خود فیلم واقعا یه مرثیه برای آدمهای معاصره که دیگه هیچ امیدی بهشون نیست....مثل ماها.

نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:56 عصر | نظرات دیگران()
   1   2      >

بالا

بالا