سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
شنبه 103 شهریور 31: امروز
 

مقدمه

فیلم که همچنین سینما، پرده نقره ای، عکس متحرک، نمایش عکس ها، عکس های متحرک و نمایش تصویرها خوانده می شود؛ زمینه ای است که عکس های متحرک را به عنوان یک هنر یا یک قسمتی از صنعت سرگرمی یا برنامه احاطه می کند. زیرا فیلم از نظر تاریخی پیش در آمدی بر نمایش تصورات بوده است، دانشگاهیان اغلب به این رشته ی کاری فیلم شناسی می گویند.

تصاویر متحرک یک فرم هنری هستند؛ فرم شناخته شده ای که از برنامه یا سرگرمی و تجارت می باشد. فیلم توسط ضبط زندگی حقیقی مردم، تولید می شود که موضوعش (شامل وقایع فانتزی و ساختگی می باشد) که به صورت عکس برداری و یا توسط انیمیشن (نقاشی متحرک) تولید می شود.

کلمه ی فیلم اغلب به فیلم فیلمبرداری اشاره می کند که برای عکسبرداری استفاده می شود و یا به نوار مرتجع پلاستیکی که با نقره ی حساس و روشن پوشیده شده، و همچنین به فیلم خام هم گفته می شود، که تصاویر متحرک اصالتاً از آن به وجود آمده است.
تصورات که تصاویر متحرک را به وجود آورده اند به صورت فیلم های اختصاصی می باشند. ولی وقتی به صورت سریع از کنار هم می گذرند، چشم انسان قادر نیست تا آنها را به صورت جدا از هم ببیند، که از تداوم دیدن نتیجه می گیرد. یک طبیعت یا محیطی که چشم تصور قابل دید را برای یک لحظه بعد از اینکه از منبع جدا شد می بیند. با وجود اینکه ما تصورات را به عنوان تصاویر شخصی تجربه نمی کنیم، اما متوجه اختلاف بین آنها می شویم.

امروزه، بیشتر تصاویر متحرک که هنوز به صورت ضبط شده هستند طوری طراحی شده اند که تصاویر را بر روی حلقه فیلم متمرکز می کنند. بعد از اینکه برداشت و چاپ شدند فیلم از روی پرژکتور فیلم می گذرد، که نوری را از فیلم می گذرانند و بدین ترتیب فیلم بر روی پرده، نمایش داده می شود. بیشتر فیلم ها دارای صدا می باشند. اخیراً، اکثر فیلم ها توسط دیجیتال ویدئو ضبط می شوند و بعد از آن از دیجیتال پرژکتور به فیلم تبدیل می کنند. یکی از سودهای مهم پرتاب دیجیتالی این است که تصاویر بدون انتظار برای فیلم خام برداشت می شوند.

تاریخچه

موضوع اصلی: تاریخ سینما
اوایل دوره ی استفاده از تصاویر متحرک دوره ی رشد افسانه ها و وسایل مشابه آن بوده که می توانست یک لحظه از تصاویر را نشان دهد و در واقع چشم قادر بود تا اختلاف بین تصاویر و جدایی تصاویر را ببیند. طبیعتاً، تصویرهایی که با این وسیله نشان داده می شد باید به دقت، درست و انتخاب می شد تا بتواند آن تأثیرگذاری نهایی روی مخاطب را کسب کند. با استفاده از تصاویر خیلی شبیه به هم، ولی با اختلافات جزئی و کم، نمایش دهنده می توانست تأثیر تصاویر متحرک را روی بیننده بگذارد. موضوع اشاره شده اساس و پایه ای برای انیمیشن به عنوان نوع سینماتیک شد.

با توسعه ی فیلمبرداری و خصوصی بودن فیلم سینمایی، این امکان به وجود آمد تا تصاویر متحرک به خوبی ضبط شوند. استفاده از فیلم این امکان را به وجود آورد تا از یک سیستم فیلمبرداری نمایش تصاویر برای تماشاگران استفاده کنند، در حالی که در سایر تکنیک ها بعضی اوقات نیاز به این بود که اشخاص با وسایل بخصوصی فیلم را تماشا کنند. سینما ضرورتاً یک هنر دیدنی است، و تصاویر متحرک در زبان محاوره ای سینما شناخته شده است. در هر حال، وقتی تصاویر متحرک را به بینندگان نشان می دهیم، صاحبان فیلم یا تئاتر یک موزیسین را برای استفاده موسیقی در فیلم، به کار می گیرند.

موزیسین، معمولاً یک پیانیست یا ارگ زن می باشد. اگر وسایل آنها در هنگام نمایش تئاتر در دسترس باشد، طوری برنامه ریزی می کنند که موسیقی در هنگام نمایش نواخته شود تا احساسات بینندگان در هنگام نمایش به راحتی برانگیخته شود. اخیراً فعالیت های تکنیکی باعث شد تا سازندگان فیلم از صدا به همراه حرکات در فیلم استفاده کنند. صداگذاری روی فیلم می تواند جدا از فیلمبرداری بر روی فیلم گذاشته شود، ولی در بعضی مواقع که حرکات به صورت زنده می باشد، قسمت های زیادی از صداگذاری در همان موقع فیلمبرداری انجام می شود.

صداگذاری معمولاً به صورت تصاویر صدادار، یا صحبت کننده ها، شناخته شده است. در هر حال، از موسیقی به اندازه صحبت و کلام در فیلم استفاده می شد، که باعث پدیدار شدن متخصصان مونتاژ فیلم گردید.

توسعه نمایش فیلم در سینما

سینما ضرورتاً یک هنر قابل دیدن می باشد، و تصاویر متحرک به نام سینما شناخته شدند. فیلم صامت را ببینید.
در هر حال، تولید کنندگان دریافتند که بهتر است حرکات را به صورت یک داستان در بیاورند و بین شخصیت ها دیالوگ قرار دهند.
در عرض چند سال، زیرنویس را در فیلم قرار دادند که وقتی بازیگران صحبت می کردند زیرنویس در زیر فیلم پدیدار می شد، که بعد از این واقعه وجود یک مفسر در فیلم به صورت غیر ضروری در آمد.

بعد از اینکه تماشاگران را در سکوت قرار می دادند، صاحبان فیلم به جای مفسر از یک موزیسین استفاده کردند، که بیشتر فیلم سازان در نمایش و اجرای زنده در صورت در دسترس بودن وسایل از پیانیست یا ارگ زن استفاده می کردند. هدف از نواختن موسیقی برانگیختن حس فیلم و تأثیر بیشتر گذاشتن روی تماشاگران بود.

چندی بعد توسعه تکنیکی این اجازه را به سازندگان فیلم داد که بر روی تصاویرشان صداگذاری کنند. صداگذاری می توانست به صورت جدا از فیلمبرداری بر روی فیلم گذاشته شود، ولی در صحنه های زنده فیلم باید صدابرداری یا صداگذاری به صورت همزمان با فیلمبرداری انجام می شد. صداگذاری ضرورتاً به صورت مکالمات یا تصاویر با صدا نامگذاری شد.

آخرین و مهمترین قدم در توسعه ی سینما، تولید و معرفی رنگ بود. در حالی که با اضافه شدن صدا به فیلم تحول عظیمی در این صنعت به وجود آمد. رنگ توسعه یافت، فیلم های زیادی به صورت رنگی تولید شدند، و امروزه استفاده از رنگ در فیلم سازی به صورت جهانی در آمده است.

در صورتی که از فیلمبرداری به صورت سیاه و سفید هنوز برای اهداف گوناگون استفاده می شود، که این یک دلیل کوچک برای استفاده نکردن از رنگ در فیلم می باشد. در یک استثناء مثل استیون اسپیلبرگ در فیلم لیت شیندلر، انتخاب با یک دلیل هنری صورت گرفت.

صنعت تصویر متحرک

قبل از استفاده جهانی از صدا و رنگ، تصویر سیاه و سفید فیلم به سرعت به صورت عمومی درآمد. ساخت و نمایش فیلم در چند سال بعد از تولید، به صورت یک سود و بهره ی خوب برای تولید کنندگان به وجود آمد. به همین دلیل، تصاویر متحرک یک صنعت جداگانه شد، و کارخانجات خصوصی به فیلم سازی می پرداختند.

در سال 1905م در پترزبورگ، پنسیلوانیا، اولین نمایش و اولین مکان انحصاری برای سینما پدیدار شد و به دنبال آن هزاران تئاتر ساخته و تولید شد. در ایالات متحده، این تئاترها به عنوان نیکلدوتز مشهور شد، زیرا نوعاً به اندازه یک نیکل (یا 5 سنت) ارزش داشت.
شهرت سینما تصاویر متحرک را به بزرگترین صنعت تبدیل کرد، نمایش. عنصر دیدن سینما به ترجمه نیاز ندارد، چرا که تصاویر متحرک یک قدرت جهانی در ارتباط دارد. در نتیجه، فیلم های مشهور جذابیت جهانی دارند، مخصوصاً با اضافه شدن دوبلاژ یا ترجمه زیرنویس ها برای مرتبط کردن دیالوگ ها بسیار مشهور شده است. معمولاً بازیگران سینما بسیار مشهور می شوند و قیمت های بسیار زیادی را برای اجرای یک نمایش دریافت می کنند، به عنوان مثال در سال 1917م، چارلی چاپلین درآمدی معادل 1 میلیون دلار در سال را داشت.

قیمت گرفتن بازیگران مشهور، با وجود این هزینه ها به پیشرفت های تکنیکی مرتبط می باشد، که محصولات سینما را تحت حمایت استودیوی فیلم متمرکز می کند.
در ایالات متحده، بیشتر این صنعت در هالیوود به مرکزیت می رسد. مراکز دیگری نیز در جاهای مختلف دنیا وجود دارد. به علاوه، پیشرفت ها در فیلم های قابل تهیه، تعداد مراکز مستقل فیلم سازی را افزایش داد.
با تکنولوژی مدرن، تکنیک های ضبط دیجیتالی در بخش های ویدئویی یا صوتی و تصویری تصاویر متحرک فراهم شده اند. این یک پیشرفت تحصیلی خارج از صنعت فیلم سازی است.

جایگاه فیلم

در ابتدا، یک فیلم به صورت معمول در یک سینما تئاتر به تماشاگران نشان داده می شد. نوعاً، یک فیلم، یک نمایش شکل داده شده است. «فیلم اصلی» معمولاً خیلی بیشتر از60 دقیقه می باشد (که حدود 120-90 دقیقه به طور معمول است، و تعداد کمی که حتی به 4 ساعت هم و یا بیشتر می رسد فیلم هندی).
قبل از نمایش فیلم، کمی تبلیغ می شد. به طور تاریخی، فیلم اصلی هر وقت اکران می شد قبل از نمایش آن یک فیلم خبری و یا یک فیلم کوتاه نشان می دادند، مخصوصاً انیمیشن.
امروزه، قبل از فیلم اصلی پیش پرده نشان داده می شود.

به طور کلی، تمام فیلم ها برای اکران در سینما ساخته می شوند. تولید تلویزیون باعث شد که تعداد زیادی از تماشاگران، بعد از مدت کوتاهی که فیلم در سینما اکران شد آنها را از طریق تلویزیون ببینند. صنعت ضبط و کپی برداری مصرف کنندگان را قادر ساخت تا فیلم ها را اجاره یا از روی آنها کپی برداری کنند؛ نوار ویدئو یا دی وی دی (و یا فرمت های دیگری مثلدیسک لیزری، ویدئو CD یا وی سی دی و همچنین دیسک ویدئو ) و اینترنت، در دسترس می باشند و بسیار جایگاه مهمی را برای کمپانی های فیلم سازی دارد. بعضی فیلم ها فقط برای این جایگاه ها تولید می شوند که برای فیلم تلویزیون، فیلم سینمایی یا فیلم ویدئویی تولید می شوند.

توسعه ی تکنولوژی فیلم

فیلم متشکل است از سلولوئید، پلی استر، یا دیگر پلاستیک ها که با یک لایه ی شفاف شیمیایی بسیار حساس پوشیده شده است. نیترات نقره اولین فیلمی بود که برای ضبط تصاویر متحرک از آن استفاده می کردند. ولی با توجه به اشتعال پذیری آن سریعاً جایش را با یک چیز مطمئن تر عوض کردند.

به طور کلی تصاویر متحرک فیلم در هنگام پخش دارای سرعت های متفاوتی بود که با استفاده از کرانکت دستی دوربین فیلمبرداری فیلم را پخش می کردند؛ سپس سرعت برای دوربین های الکتریکی و پرژکتورها در160 فریم در ثاینه استاندارد شد، که همراه با صداگذاری بود.
توسعه ها از دهه1800 شروع شد و دوربین های الکتریکی، باعث سیستم ضبط با یک سرعت متناسب گردید. اختراع تعداد زیادی از فیلم های خام پیچیده و لنزها، به کارگردان ها این اجازه را می داد که شرایط تصویری را توسعه بخشند، و توسعه سیستم صداگذاری، باعث شد که سرعت صدابرداری هم به اندازه سرعت فیلمبرداری باشد.
از وقتی که تکنولوژی به عنوان پایه برای فیلمبرداری توسعه یافت، فیلم تنها به تصاویر متحرک محدود نمی شود.

نگهداری فیلم

محافظت و ذخیره سازی فیلم، مشکلات خاص خود را دارد، و صنعت تصاویر متحرک گزینش دیجیتالی را به فیلم می بخشد.
محافظت فیلم از فاسد شدن، یک مسئله نگران کننده برای تاریخ نویس فیلم و بایگانی کننده های آن، و کمپانی های فیلم سازی می باشد، که از فیلم های خودشان نگهداری می کنند و می خواهند این فیلم ها برای نسل های بعدی در دسترس باشد (و همچنین افزایش جایگاه).

نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:40 عصر | نظرات دیگران()

داستانهای عامه پسند یا به قول یکی از دوستان عزیز افسانه های پالپ فیلمی است که امروز میخواهم راجع به آن حرف بزنم.

این فیلم محصول سال ???? به کارگردانی کوینتین تارانتینو و تهیه کنندگی لورنس بندر است و کمپانی میرامکس آنها تولید کرده است. مدت زمان فیلم ??? دقیقه است.

مطمئنا بسیاری از شما دوستان تاکنون در مورد این فیلم مطالب زیادی خوانده اید. از این فیلم مینویسم در حالی که تاکنون ندیدمش ولی بخاطر یک دوست خوب این کار را میکنم. البته این که می گویم ندیدم دلیل این نیست که ندانم چه اتفاقاتی در فیلم می افتد که حتی از بسیاری از کسانی که فیلم را دیده اند هم کاملتر آنرا متوجه شده ام. چون توانستم فیلمنامه اش را بخوانم. (اگر انشاءالله وقتم اجازه دهد در آینده وبلاگی خواهم زد و در آن فیلمنامه هائی را که بدست می آورم را می گذارم.)

برادر تارانتینو را کم وبیش می شناسید. نابغه ای که در فاصله سالهای ?? تا ?? دنیا را محصور خود کرد. سگدانی، قاتلین بالفطره و داستانهای عامه پسند.

سگدانی در سال ?? سرآغازی بود بر ظهور یک پدیده در سینما. فیلمی با بازی هاروی کیتل، تیم راس، مایکل مدسن، استیو بوسمی و لورنس تیرنی. تهیه کننده لورنس بندر و نویسندگان راجر آواری و تارانتینو بودند. کارگردان فیلم هم خود تارانتینو بود.

تارانتینو و آواری کارشان را با هم آغاز کردند. این دو برای اولین بار با هم در یک فیلم ویدئویی به نام ”نرمش توسط دالف لانگرن“ به عنوان دستیار تهیه کار کردند. این کار باعث آن شد که آندو در کمپانی Cinetel Production مشغول بکار شوند و در آنجا بود که با لورنس بندر آشنا شدند. تیم آنها شکل گرفت. آواری به عنوان دستیار نویسنده، بندر به عنوان تهیه کننده و تارانتینو بعنوان مغز متفکر گروه.

جالب است بدانید که تمام فیلمهای تارانتینو حتی بیل را بکش را بندر تهیه کرده است.

در سال ???? تارانتینو فیلمنامه فیلم True Romance را نوشت و در سال ???? فیلمنامه قاتلین بالفطره را تمام کرد. البته الیوراستون کارگردان صاحب سبک فیلم با تغییراتی که در فیلمنامه داد عملا نام تارانتینو را در تیتراژ به عنوان نویسنده داستان قرار داد.

 

در سال ???? تارانتینو داستانهای عامه پسند را ساخت. فیلمی که انقلابی در صنعت سینما پدید آورد. جابجائی زمان!

 

چه میشود که فیلمی از انتهایش آغاز شود، ادامه یابد. به ابتدا برگردد، وسط داستان پخش شود...؟ هیچی?... دقیقا هیچی...! کارگردان فیلم دوست دارد ما را بچرخاند. در حلقه ای از زمان... بد هم نیست. حداقل سرگرم کننده است. مخالفان جدی این سبک عقایدی قابل احترام دارند ولی نباید عقاید موافقان را هم نادیده بگیرند. بیل را بکش که کمابیش از همین سبک پیروی می کرد متهم شد به استفاده از کلیشه ها. خوب! من هم نمی گویم کلیشه نداشت. ولی برای من مخاطب نوعی فیلم سرگرم کننده بود. (بحث بیل را بکش را به زمانی دیگر موکول میکنم تا مفصل در موردش صحبت کنم.)

تارانتینو در سال ???? فیلمنامه از غروب تا طلوع را نوشت. فیلمی که دوستش رابرت رودریگوئز (کارگردان فیلم دسپرادو) آنرا ساخت و افرادی همچون هاروی کیتل، جرج کلونی، جولیت لوئیس به همراه خود تارانتینو در آن بازی میکردند.

 

به بحث پالپ فیکشن برگردیم.

پالپ فیکشن نامزد دریافت هفت جایزه اسکار شد. بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین هنرپیشه نقش اول مرد برای جان تراولتا، بهترین هنرپیشه نقش مکمل مرد برای ساموئل ال. جکسون، بهترین هنرپیشه نقش مکمل زن برای اما تورمن و بهترین فیلمنامه و تدوین فیلم .

اما... فقط یکی را برد... همانی را که باید می برد یعنی بهترین فیلمنامه. جایزه به تارانتینو و آواری رسید.

اما فیلم داستانهای عامه پسند جایزه نخل طلای جشنواره بین المللی کن را برای بهترین فیلم از آن خود کرد.

از بحث جوایز که بگذریم به خود فیلم می رسیم.

ما در فیلم داستانهای عامه پسند شاه هنرنمائی این افراد هستیم:

جان تراولتا، ساموئل ال.جکسون، اما تورمن، هاروی کیتل، تیم راس، آماندا پلامر، وینگ ریمس، اریک ستولتز، روزانا آرکوئت، کریستوفر والکن، بروس ویلیس، استیو بوسمی و خود تارانتینو.

داستان از یک کافه شروع میشود. اینجا پایان داستان است ولی فیلم اینجا تمام نمیشود... اینجا شروع میشود. دو جوان در حال تصمیم گیری برای دزدی از مغازه هستند. با دو گنگستر به نامهای وینسنت وگا (جان تراولتا) و جولز وینفیلد (ساموئل ال.جکسون) آشنا میشویم. داستان مشکلات یک بوکسور به نام باچ کولیج (بروس ویلیس) را میشنویم. با زن سردسته گروه، مارسلوس ولس (وینگ ریمس) یعنی میا ولس (اما تورمن) آشنا میشویم و شاهد چگونگی مصمومیت او بر اثر استعمال مواد مخدر و نجات یافتنش به هر شکل ممکن هستیم. با فردی با نام اختصاری گرگ (هاروی کیتل) هستیم که با خونسردی گندی را که وینسنت و جولز بالا آورده اند را حل و فصل میکند. شاهد کشته شدن وینسنت در میان داستان بدست باچ هستیم و شاهد دگرگونی درونی جولز.

این فیلم مملو از این اتفاقات است. شاید باید چند بار فیلم را تماشا کرد تا تقدم و تاخر صحنه ها را دریافت. ولی فیلم در پایان خود در همان جائی که شروع شده بود تمام میشود. در همان کافه.

 

دو جوان نقشه سرقتشان را عملی کرده اند ولی با اتفاقاتی که می افتد بسیار نامتعادل و آشفته هستند. جولز آنها را آرام میکند و آندو میگریزند. همه چیز تمام میشود.

وینسنت

فکر می کنم بهتره حالا دیگه بریم!

 

جولز

احتمالا نظر خوبیه!

وینسنت مقداری پول روی میز میریزد و در میان حیرت مردم حاضر در کافه، آندو از آنجا خارج میشوند. بدون گفتن حتی یک کلمه.


نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:40 عصر | نظرات دیگران()
نکته : مطلب زیر رو دوست عزیزم بادبادک زحمتشو کشیده .

باتشکر از بادبادک عزیز

احتمالا پشت جلد سی دی یا فیلمای VHS اصلی یا آخر فیلما چشمتون به علائمی خورده که روی اونا عباراتی مثل PG-13 یا R یا چیزای دیگه به چشم میخوره. این عبارات نوعی درجه بندی فیلمای سینمایی در امریکاس که اینجا میخوام در موردش صحبت کنم. وظیفه رده بندی فیلما رو تو امریکا سازمانی به اسم MPAA= Motion Picture Association of America انجام میده یعنی انجمن تصاویر متحرک امریکا. این انجمن یه همتای بین المللی هم به نام MPA داره. اینها نه تنها فیلمای سینماها بلکه تلویزیونهای کابلی، فیلمای ویدیویی، سی دی ها و بقیه چیزای مشابه رو هم درجه بندی میکنن. در اصل کمپانیهای اصلی فیلمسازی در امریکا یعنی والت دیزنی، پارامونت، وارنر برادرز، سونی، فوکس قرن بیستم، یونیورسال و متروگلدوین مایر هستند که فیلمهایشان را از این طریق درجه بندی میکنن. یکی دیگه از فعالیتهایی که این انجمن میکنه مبارزه با تکثیر غیرقانونی فیلمها در جهانه. خودشون میگن از این لحاظ سالی 3 بیلیون دلار ضرر به صنایع فیلمسازی امریکا میخوره. البته من که دلم به حالشون نمیسوزه. چطور وقتی با سیاست امریکا الان 30 ساله که قیمت نفت هیچ تغییر عمدهای نکرده کسی اعتراضی نمیکنه یا نمیتونه بکنه و دیگه حساب نمیکنن به ما چقدر داره ضرر میخوره. ولی متاسفانه ظاهرا از شرایط پذیرش ایران در سازمان تجارت جهانی یکیش پذیرش قانون کپی رایته که شاید ما هم چند وقت دیگه مجبور بشیم برا یه فیلم 14 دلار پول بدیم. بگذریم خلاصه اینکه این انجمن چند تا دفتر تو بروکسل و مکزیک و کانادا و هنگ کنگ داره که اونا پیگیریهای قانونی علیه تکثیر غیرمجاز رو انجام میدن. البته امریکا بزرگترین سرمایه گزار روی ساخت فیلمه به طوری که در سال 2000 به طور میانگین برا ساخت هر فیلم 55 میلیون دلار هزینه کرده. هر فیلمی هم حدود 27 میلیون دلار هزینه تبلیغاتش شده. یعنی حدود 80 میلیون دلار خرج هر فیلم شده و این در حالیه که از هر ده فیلم فقط یکی میتونه از نمایشش تو امریکا هزینه خودشو برگردونه. برای همین هم یه جور فکر اقتصادی کردن و اون اینه که هر فیلمی تو امریکا اول روی پرده سینماها نمایش داده میشه و وقتی که فروشش رو کرد اونوقت به صورت ویدیو و دی وی دی به بازار ارائه میشه و بعد هم ممکنه از تلویزیون کابلی و بقیه رسانه ها پخش بشه. به همین دلیله که شما هیچوقت نمیتونید موقعی که فیلمی تو امریکا رو پردهاس نسخه ویدیوئی باکیفیتی از اون گیر بیارید و برای حل همین مشکل هم بوده که برادران پاکستانی و سنگاپوری و مالزیایی لطف میکنن فیلما رو از رو پرده ضبط میکنن و به ما میرسونن که خدا ایشالا اجرشون بده. بیشترین ضرر رو همینا به امریکا میزنن. گذاشتن فیلما روی اینترنت هم پدیدهای رو به گسترشه که البته راحتتر میشه جلوشو گرفت ضمن اینکه به گستردگی تکثیر سی دی یا فیلم ویدئویی نیست. البته شرکتای فیلمسازی هم بیکار ننشستن و برای جلوگیری از تکثیر فیلمای ویدیوئی و دی وی دی هاشون یه تکنولوژیهایی اختراع کردن که الان شما نمیتونید بطور عادی از رو یه نوار ویدئوی اصلی یه کپی بزنید و اگه اینکار رو بکنید هم تصویر موج برمیداره. برای دیسک هم از اون بدتره و دی وی دی ها رو به راحتی نمیشه تکثیر کرد و اونا با سیستمی به نام (Content Scramble System (CSS قفل دار شدن ولی خوشبختانه چند تا آدم بیکار پیدا شدن و نرمافزار DeCSS رو برا شکوندن این قفل اختراع کردن. البته برا دیدن فایلهای دیویدی هم با نرمافزارهای DVD rip این فایلا به کوری چشم دشمنا دیده میشن و برای فیلمای ویدیویی هم یا با دوربین از روی صفحه تلویزیون ضبطش میکنن یا با یه کلکی که خودمم آزمایش کردم و درست بود اونو از تو میکسر رد میکنن و دوباره ضبط میکنن. خلاصه پس این دوگوله به چه درد میخوره. البته اینو هم بگم از اونجا که تو ایران فیلمای امریکایی تو سینماها نشون نمیدن اینجا اصلا از لحاظ تکثیر غیرقانونی کشور مهمی نیست بلکه رده اول رو مالزی داره و بعد از اونم تایوان. روسیه و ترکیه هم تو این منطقه از این لحاظ مهم هستن. خوب از این هم که بگذریم میرسیم به انواع رده فیلما. رده اول با حرف G به معنای General Audiences یا مخاطب عام نشون داده میشه و معنیش اینه که همه میتونن بدون محدودیت سنی اون فیلمو ببینن. این رده معمولا به فیلمای کارتون و کودکان اختصاص داره. رده بعدی PG یا Parental Guidance suggested هستش که در اون توصیه میشه که چون ممکنه بعضی صحنه ها برا بچه ها مناسب نباشه لذا بهتره با بزرگتراشون فیلمو ببینن. معمولا اغلب فیلمسازا که برای بزرگترها فیلم میسازن طوری فیلمشونو میسازن که یه همچین رده ای رو دریافت کنه که همه افراد بتونن فیلمو ببینن و از لحاظ فروش مشکلی نداشته باشن. رده سوم PG-13 هست که منظور از 13 اینه که ممکنه تو فیلم صحنه هایی از خشونت و سکس باشه که برای بچه های زیر 13 سال اصلا مناسب نیست لذا قویا توصیه میشه که فیلم رو در حضور والدین ببینن. البته این عدد 13 رو از اونجا گفتن که تو خارج بچه های بالای 13 سال رو کلا نسل جوون یا تینایجر حساب میکنن (چون از عدد 13 تا 19 به انگلیسی آخرش تین داره، ترتین، فورتین، فیفتین و ...). ضمن اینکه تا چند سال پیش فقط رده PG بود ولی بخاطر اعتراضاتی که والدین بچه ها از بعضی فیلما داشتن این رده هم اضافه شد. یکی از این فیلما ایندیاناجونز و معبد مرگ بود که گرچه صحنه سکس و خشونت نداره اما چون قضایا تو یه معبد پر از مار و عقرب و با صحنه های چندش آور میگذره قدری باعث ناراحتی بچه ها شده بود. البته تا اینجا تو رده بندی فقط توصیه شده یعنی اگرم یه بچه خودش تنهایی رفت سینما اشکال نداره. ولی رده R یا Restricted دیگه برا افراد زیر 17 سال محدودیت داره و اونا باید حتما با بزرگتراشون برن سینما. البته معمولا اینطوریه که بلیت رو باید یه بزرگتر براشون بخره یعنی حتی یه غریبه رو هم اگه دم سینما دیدن کافیه ازش بخوان براشون یه بلیت بگیره و بعد با هم برن تو. رده آخر به نام NC-17 معروفه به معنای NO Childeren Under 17 Admitted یعنی اینکه دیگه بچه های زیر 17 اصلا اجازه دیدن فیلمو ندارن ولی البته باید توجه داشت که اصولا کمپانیهای فیلمسازی خودشون هم یه فیلمی با این درجه تولید نمیکنن و اینجور فیلما معمولا فیلمای مستقل هستن که بیننده های محدودی دارن و اصلا خیلی از سینماها این فیلما رو نشون نمیدن و تو مجلات درست و حسابی هم اجازه تبلیغات ندارن. خوب امیدوارم که با رده بندی فیلما تو امریکا آشنا شده باشین. اگه سوالی بود در خدمتیم.

ارادتمند، بادبادک
همچنین جا داره از دوست عزیز در سایت هنر هفتم هم تشکر کنم

نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:40 عصر | نظرات دیگران()

هر بحثی درباره ی « نشانه شناسی سینما » باید با تبیین ماهیت نشانه ی سینمایی آغاز شود . در زبان شناسی در این نکته اتفاق نظر وجود دارد که نشانه های زبان ماهیتی دلبخواهانه دارند . به این معنی که میان دال ( مثلاْ صورت آوایی کلمه ی درخت و مدلول آن (مفهوم درخت ) رابطه ای طبیعی وجود ندارد . عده ای ( پیتر ولن) بر این عقیده بودند که فقط نظام هایی که بر دلبخواهی بودن نشانه متکی هستند می توانند بیانی و معنادار باشند . اما سینما به نظام «نشانه های طبیعی » تعلق دارد ؛ یعنی نظامی که با نظام «نشانه های دلبخواهی» در تقابل است و علی رغم این هم بیانی است و هم معنی دار .
آیا این به این معنی است که فیلم به معنای واقعی کلمه ؛ زبان نیست و نشانه شناسی سینما نا ممکن است ؟
ولن بر اساس پژوهش های کریستین متز چنین نتیجه میگیرد که سینما واقعاْ یک زبان است اما زبانی است فاقد رمزگان ( code) (یا فاقد نظام زبان ) . سینما زبان است چون متن دارد و گفتمان های آن معنی دارند اما بر خلاف آن نمی توانیم بگوییم رمزگان های آن از پیش موجود است ( چون رمزگان های زبان از پیش موجود است . ...)

ساختار و معنا در سینما (?)

پازولینی نیز دلمشغولی خود را در این مورد چنین بیان می کند :

« در حالی که زبان های ادبی خلاقیت های شاعرانه ی خود را بر پایه ی یک زبان ابزاری -یعنی زبانی که همه ی مردم به آن سخن می گویند - بنیاد می نهد زبان های سینمایی ظاهراْ بر اساس چنین چیزی قوام نمی گیرند . بنیاد واقعی آنها زبانی نیست که هدف اصلی و آغازینش ایجاد ارتباط باشد ( زبان شناسان اعتقاد دارند دلیل پیدایش آغازین زبان ارتباط بوده است ).از همین رو زبان به محض اینکه صورت ادبی به خودش می گیرد ؛ از زبان ابزاری که صرفاْ در خدمت ایجاد ارتباط است متمایز می گردد . اما ارتباط از طریق سینما بر مبنای ابزاری که تداول عام داشته باشد استوار نیست .
انسان ها از طریق کلمات با هم ارتباط برقرار می کنند ؛ نه با تصاویر از همین روست که زبان خاص تصاویر نوعی انتزاع محض و کاملاْ تصنعی جلوه می کند . ..»

اما چنانچه می دانیم سینما در مقام یکی از صورت های معنی دار ارتباط واقعاْ وجود دارد . بنابراین باید بنیاد ابزاری برای زبان سینما نیز وجود داشته باشد ؛ اگر جز این بود تصاویر سینما جز تصاویر بی معنی چیزی نبودند . بنیاد ابزاری سینما همان زبانی است که ما برای برقراری ارتباط با محیط پیرامونمان به کار می گیریم . هر یک از ما به عنوان مخاطبی برای محصولات سینما خو گرفته ایم که واقعیت پیرامون خودمان را چنان درک کنیم که گویی همواره در حال ایجاد ارتباط با آن هستیم . به عبارت دیگر گویی ما همواره با محیط خودمان گفتگو می کنیم : « محیطی که از طریق تصاویری که آن را تشکیل می دهد خود را بیان می کند اشیا ( حالات چهره و حرکات و اشارات رهگذران - تابلو های راهنمایی ساعتها ویترین مغازه ها و..)سرشار از معنی هستند و به صرف حضورشان صورتی از گفتار مادون انسانی پدید می آورند . ...
ساختار و معنا در سینما (?)

مولف فیلم برای نگارش فیلم خود فرهنگ لغتی در اختیار ندارد تا تصویر نشانه های مورد نظرش را انتخاب کند ؛ اما او امکاناتی بی شمار در اختیار دارد درست همانطور که کلمات بی شمار هستند . فیلمساز تصویر - نشانه های خود را از میان ماده ای بی شکل بر می گیرد . فیلم ساز سپس تصویر نشانه ها را چنان در نظر می گیرد که گویی در یک فرهنگ لغت دسته بندی شده اند - فرهنگی که او خود در حال نگارش آن است - و آنگاه به آنها بیان و معنی ای می دهد که مد نظر خودش است . کار نویسنده ابداع هنری است ؛ اما کار فیلم ساز نخست ابداع زبان و سپس ابداع هنری است . درست است که در طول تاریخ سینما نوعی فرهنگ لغت سینمایی پدید آمده است اما این فرهنگ پیش از انکه «دستوری » باشد « سبک شناختی » است . به این ترتیب پازولینی دومین ویژگی بنیادین زبان سینما را بر می شمرد : « زبان سینما پیش از آنکه نحو داشته باشد « سبک » دارد . به سخن دیگر ابزار زبانی ای که سینما بر آن بنیاد شده است ساختاری منطقی یا ساختار ی پیشینی ندارد : این زبان غیر منطقی است »

اما ولن اعتقاد دارد : اثر هر مولفی بعدی معنایی نیز دارد و هیچ گاه صوری محض نیست و از سوی دیگر کار هر کارگردانی از عرصه ی اجرا فراتر نمی رود . به بیان دیگر کار او در چارچوب مجموعه ی خاصی از رمزگان ها و رسانه های یک متن از پیش موجود ؛ یعنی فیلم نامه یا کتاب و یا نمایشنامه قرار می گیرد . بنابراین معنای فیلم های یک کارگردان مولف « پسینی » است ؛ ولی معنای فیلم های کارگردان غیر مولف - در سطح معنایی محض ؛ نه در سطح عاطفی و بیانی - پیشینی است .

آنچه در بالا آمد طریقی را به ما نشان می دهد که می توانیم از رهگذر آن تفاوت میان کارگردان مولف و کارگردان صحنه پرداز را بر اساس نقد مبتنی بر نظریه ی مولف توصیف کنیم . ..
ساختار و معنا در سینما ( بخش آخر )

کفایت الگوی زبانی برای تببین گفتمان سینمایی مساله بنیادینی است که محل ظن و تردید بسیار است . توسل وولن به الگوهای زبانی که او غیر مستقیم و از طریق لوی-اشتراوس از سوسور به وام گرفته ؛ و تاویل تایید آمیز نظرات رولان بارت درباره ی جامعیت زبان کلامی و بر کشیدن زبان به جایگاه « الگوی اعلاء» حکایت از این دارد که تمایلات ادبی در نقد سینمایی نفوذی همه جانبه دارد . مساله این نیست که ما نشان دهیم تحلیل ساختاری با نظریه ی مولف همخوان هست یا نه و یا ... بلکه مساله این است که دریابیم این سخن که سینما صورتی از ارتباط است بی آنکه رمزگان داشته باشد واقعاْ چه معنایی دارد ؟ در حالی که ولن و متز و دیگران در حرف به این نظر پایبندی نشان می دهند در عمل تا آنجا پیش می روند که گویی اعتقاد دارند الگوهای برگرفته از زبانشناسی ساختارگرا برای سینما کاملاْ کفایت می کنند . تحلیل پازولینی از ارتباط سینمایی هر چند با اصطلاحات زبانشناسی ساختارگرا بیان نشده است ؛ اما بنیادی برای این نتیجه گیری فراهم می آورد که سینما زبانی فاقد رمزگان است و نیز به ما نشان میدهد که تحلیل های مبتنی بر این واقعیت جه جهتی را در پیش خواهد گرفت..


اگر بخواهیم سر و ته این بحث را هم بیاوریم و دست آخر پرسشی را هم مطرح کرده باشیم می توانیم بگوییم که آیا لزوماْ باید از مفاهیم زبان شناسی به عنوان مدلواره ای برای تببین مفاهیم سینمایی استفاده کرد ؟ آیا همه ی تصاویر سینمایی هنگام تقسیم بندی در ذهن به مفاهیم ارتباطی زبان تبدیل و تقلیل میابند یا ما با یک بنیاد نشانه شناسی جداگانه روبروییم ؟

نوشته شده توسط آرش در پنج شنبه 85/7/13 و ساعت 10:40 عصر | نظرات دیگران()

تاریخ انتشار : 11 آگوست 2000
استدیو : Paramount Pictures
کارگردان : Chuck Russell
نویسنده : Cathy Cash Spellman, Thomas Rickman
بازیگران : Kim Basinger, Jimmy Smits, Rufus Sewell, Ian Holm, Angela Bettis, Christina Ricci
سایت رسمی : Bless the Child
نوع فیلم : هیجانی ، ترسناک
رده سنی : R
مدت 107 دقیقه
خلاصه فیلم : مگی که در یکی از بیمارستانهای شهر نیویورک بعنوان پرستار کار می کند ، در آستانه کریسمس ناگهان خواهر معتادش جینا پس از بدنیا آوردن فرزندش ناپدید می شود . بزودی مگی متوجه می شود که این بچه دارای قدرتهای ماورالطبیعه است و می تواند با انرژی خود اشیا را جابجا کند . در ادامه یک فرد شیطان پرست به اسم اریک به این موضوع پی می برد و تصمیم دارد با استفاده از قدرتهای این بچه کارهای شیطانی انجام دهد . او برای بدست آوردن بچه ، جینا را پیدا کرده و با او طرح دوستی می ریزد و سپس هر دو نزد مگی می روند تا بچه را از او بگیرند اما مگی حاضر به اینکار نمی شود . سپس اریک و جینا در یک فرصت مناسب بچه را می دزدند . از سوی دیگر یک مامور اف.بی.آی به اسم جان که در مورد پرونده قتل ? کودک تحقیق می کند متوجه ارتباط میان کودک جینا و مقتولین می شود و بنابراین نزد مگی می رود تا به اتفاق او این راز را کشف نماید .
دریافت تریلر


see larger picture


نوشته شده توسط آرش در چهارشنبه 85/7/12 و ساعت 3:11 صبح | نظرات دیگران()

تاریخ انتشار : 21 ژولای 2006
استدیو : 20th Century Fox
کارگردان : Ivan Reitman
نویسنده : Don Payne
بازیگران : Uma Thurman, Luke Wilson, Anna Faris, Eddie Izzard, Rainn Wilson, Wanda Sykes
سایت رسمی : My Super Ex-Girlfriend
نوع فیلم : کمدی ، رمانتیک ، فانتزی
رده سنی : PG-13
مدت 95 دقیقه
خلاصه فیلم : مت ساندرز یک مهندس معمار است که دلباخته یکی از همکارانش به اسم هانا شده است اما متوجه می شود هانا با مرد جوان دیگری ارتباط دارد . در ادامه مت یکروز در مترو با زن جوان دیگری به اسم جنی آشنا می شود . جنی زنی بسیار عصبی و بدلباس است اما در واقع او یک ابرقهرمان به اسم جی-گرل است که قدرتهای خارق العاده زیادی دارد . مت با اینکه به رفتار جنی مشکوک شده اما همچنان به ارتباط با او ادامه داده و آنها بتدریج بهم علاقمند می شوند . در ادامه یکی از خطرناک ترین دشمنان جی-گرل به اسم پروفسور بدلام اقدام به ربودن مت می کند تا از این طریق جی-گرل را بدام بیندازد . در این ماجرا مت به هویت واقعی جنی پی می برد و نهایتاً تصمیم می گیرد از او جدا شده و بسراغ هانا برود . اما جی-گرل که از این موضوع بشدت ناراحت شده تصمیم می گیرد با استفاده از تمام نیروهای ابرقهرمانی اش زندگی مت را بهم بریزد تا از این طریق انتقام خود را از او بگیرد .
دریافت تریلر


see larger picture


نوشته شده توسط آرش در چهارشنبه 85/7/12 و ساعت 3:11 صبح | نظرات دیگران()
<      1   2      

بالا

بالا